کتاب در مورد یک زن مستقل بود که امور مربوط به یک مزرعه را اداره می کرد. و در این میان با خواستگارانی مواجه شد که هر کدام نماینده یک گروه از افراد جامعه بودند. تروی شیاد و اوک ساده و مزرعه دار و بالدوود متزلزل که نمی تونست احساسات خودش رو کنترل کنه. و رفتار مردمان روستا که کاری جز تجزیه و تحلیل زندگی ارباب خود نداشتند .
البته می توان گفت که هاردی در این کتاب به بررسی جایگاه زن در فرهنگ کشور خود پرداخته است.
خیلی جذب کتاب نشدم، کتاب شامل فضا سازی هایی از طبیعت بود که با ترجمه بد چیزی از آن متوجه نشدم و همچنین داستان بدون هیجان و خاله زنک بازی بود ولی یک سوم پایانی کتاب کمی جان گرفت و پایانی خوش داشت .