بریدهای از کتاب جنایت و مکافات اثر فیودور داستایفسکی
2 روز پیش
صفحۀ 235
راسکلنیکف در ضمن که پیش میرفت با خود اندیشید در کجا کجا خوانده بودم که محکوم به مرگی یک ساعت پیش از مرگ میگوید یا می اندیشد که اگر مجبور میشد در بلندی یا بر فراز صخره ای زندگی کند که آنقدر باریک باشد که فقط دو پایش به روی آن جا بگیرد و در اطرافش پرتگاهها، اقیانوس و سیاهی ابدی، تنهایی ابدی و توفان ابدی باشد و به این وضع ناگزیر باشد در آن یک ذرع فضا تمام عمر هزار سال برای ابد بایستد؛ باز هم ترجیح میداد زنده بماند تا اینکه فوراً بمیرد فقط ،زیستن ، زیستن و زیستن - هر طور که باشد. اما زنده ماندن و زیستن عجب حقیقتی خداوندا چه حقیقتی چه پست است انسان پس از لحظه ای افزود اما آن کسی هم که او را به این سبب پست میخواند خودش هم پست است.
راسکلنیکف در ضمن که پیش میرفت با خود اندیشید در کجا کجا خوانده بودم که محکوم به مرگی یک ساعت پیش از مرگ میگوید یا می اندیشد که اگر مجبور میشد در بلندی یا بر فراز صخره ای زندگی کند که آنقدر باریک باشد که فقط دو پایش به روی آن جا بگیرد و در اطرافش پرتگاهها، اقیانوس و سیاهی ابدی، تنهایی ابدی و توفان ابدی باشد و به این وضع ناگزیر باشد در آن یک ذرع فضا تمام عمر هزار سال برای ابد بایستد؛ باز هم ترجیح میداد زنده بماند تا اینکه فوراً بمیرد فقط ،زیستن ، زیستن و زیستن - هر طور که باشد. اما زنده ماندن و زیستن عجب حقیقتی خداوندا چه حقیقتی چه پست است انسان پس از لحظه ای افزود اما آن کسی هم که او را به این سبب پست میخواند خودش هم پست است.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.