محمد فائزی فرد

محمد فائزی فرد

پدیدآور بلاگر
@mohammad_FaeziFard

22 دنبال شده

54 دنبال کننده

            
هیچ
          
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

نمایش همه
        خیلی خب. کار رو دوست نداشتم. به دو دلیل اصلی که البته دلیل دوم خودش سه مورده. دی:

اولیش اینه که سلیقه‌ام نبود. که بقیه دلایل برای توجیه همینن. : ))))

اما دوم:  سه تا مشکل داشتم باهاش.
اولیش این بود که حداقل نتونست موضوع کار رو به من بفروشه. حالا مشکل از منه که با وجود تلاشش خریدار موضوع نشدم یا مشکل از اثره که نتونست موضوعی که درباره‌اش بحث می‌کنه رو اون‌قدر به مرکز توجه بیاره که بگم: «آها. شاید اصلی‌ترین مشکل دنیا این نباشه، ولی بذار ببینم چی می‌شه.»؟

مورد دوم بازی‌ای بود که توی دیالوگ‌ها رخ می‌داد و تنش می‌ساخت. منتها اول اینکه یکی دو بار یک ترفند کار می‌کنه. کل اثر رو روی یه ترفند بالا آوردن طبیعتا اون ترفند رو لوس می‌کنه. و اینکه از یه جایی به بعد دست نویسنده، رو می‌شه که اوکی حالا قراره از اینکه رنگ آبی رنگ مورد علاقه شخصیته هم یه بامبولی دربیاره. و کاملا قابل پیش‌بینیه که چه بامبولی قراره دربیاره. چون هزار بار این کار رو کرده تا اینجا.

مورد آخر هم اینکه هیچ‌جا با شخصیت‌ها همدلی نداشتم. یعنی یک بار هم نشد که بگم، عه راست می‌گه چرا بقیه به این بنده‌خدا حمله می‌کنن؟ در صورتی که حداقل از نظر من، نکته این نوع نوشتن اینه که هر بار با چرخش ماجرا و تغییر قربانی و... من خواننده باید برگردم به حرف قبلیم و بگم: «نه، انگار حق با اینم هست.»

خلاصه این اثر کلا چیز جدیدی برای ارائه نداشت. چیزهای قدیمی‌ای هم که استفاده کرده بود، شکل کاملی نداشتن.

برای همین 2.5 دادم. یعنی دقیقا روی خط. می‌شه خوندش، ولی احتمالا توی همون زمان کارهای بهتری هست که جای این کار سراغش برم.
      

8

        کتاب عجیبیه.
از طرفی بخش‌هاییش اون‌قدر یک‌نواخت می‌شد و بدون اتفاق جلو می‌رفت که فقط خط اول هر پاراگراف رو می‌خوندم و دیالوگ‌ها رو. از طرفی یک سوم انتهایی داستان رو نه کلمه‌به‌کلمه که حرف‌به‌حرف خوندم و حتی احساساتم رو خیلی شدید درگیر کرد.

درسته که یک‌جاهایی یک‌نواخته، و یا خیلی شدید تلخی مواجهه جامعه آمریکایی با سیاه‌ها رو به کاممون می‌ریزه، اما آخر هنر مگر قرار نیست احساس رو برانگیزه؟ خب توی این مورد کارش رو خیلی خوب انجام می‌ده. در حدی که با وجود مونث بودن تمام کاراکترهای اصلی داستان، اون‌قدر ماجرا رو برای من درونی کرد که نزدیک بود گریه کنم. :)

درباره درونمایه کار هم اگر بخوام چند خطی بنویسم، درواقع مواجهه پاک‌ترین و معصوم‌ترین موجود خلقت، یعنی بچه‌ها است با جهان تاریک آمریکایی دهه شصت. روش زیبایی که استفاده می‌کنه هم اینه که ما رو شبیه به همون دخترها با تبعیض‌ها و ... آشنا می‌کنه. موعضه نمی‌کنه. حتی در ابتدا مبارزان سیاه رو آدم‌های عجیبی نشون می‌ده که نمی‌شه درکشون کرد. اما هر قدر جلوتر می‌ریم بیشتر با دلایل وجود چنین آدم‌هایی آشنا می‌شیم و بیشتر زنی رو درک می‌کنیم که دخترهاش رو رها کرده و رفته.
البته از نظر من، نگاهش به زن، نگاه درستی نیست. همون نگاه افراطی فمنیستی موج سوم رو داره. زنی که نه خانه‌دار، بلکه یک مادر باشه رو هم به رسمیت نمی‌شناسه. هرچند در کل سعی می‌کنه در آخر این دو نقش رو تا حدودی با هم آشتی بده اما ناتوانه و الگویی که ارائه می‌ده، الگوی کاملی نیست؛ هرچند می‌شه بهش احترام گذاشت.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        بلیم هم از نظر داستانی سنگینه و هم از نظر شکل و سبک طراحی. جهانی که ارائه می‌ده هم تاریک و عمیقا درهم‌کوبیده‌شده است.
فضای تاریکی داره و از لحظه اول مخاطب رو وسط نبرد خون‌آلودی می‌اندازه که هدفی برای اون شاید نشه پیدا کرد؛ حداقل در این جلد.
بی‌رحمی و تلاش برای بقا در اون خیلی خشن به نمایش گذاشته می‌شه و مهربانی و نوع‌دوستی مثل، انسان حقیقی، در اون کمیابه. برای همین مهربانی در این اثر خیلی به چشم می‌آد. چون کمه و نایاب.
اما داستان چیه؟
راستش درک داستان در بلیم خیلی ساده نیست. دیالوگ‌ها کم هستن و ما هم مثل شخصیت اصلی درگیر جست‌وجویی می‌شیم که از ادامه اون تصویر روشنی نداریم. تنها یک چیز مشخصه، اینکه شخصیت اصلی به‌دنبال ژن خالص انسانیه. چرا؟
چون سال‌ها گذشته و ما آینده‌ای رو می‌بینیم که انسان‌ها تغییر کردن. حداقل از نظر ژنتیکی انگار اصلاحاتی داشتن یا شاید جهش‌هایی، برای همین انسان خالص در دسترس نیست. پس برای یافتنش باید سفر درازی رو به جون خرید. اما چرا به این انسان نیازه؟ حداقل در جلد اول خیلی واضح درباره‌اش صحبت نمی‌شه. هرچند اشاراتی می‌شه اما باید گفت جلد اول بلیم، آغاز سفر رو به تصویر می‌کشه. سفری در جهانی طبقه‌طبقه و آهنی که هیچ آسمانی تا هزاران طبقه بالاتر وجود نداره.
در این جهان، موجودات سیلیکونی انسان ها رو شکار می‌کنن (هنوز نمی‌دونیم چرا) و سرپرستی که معمار این دنیای آهنیه هم نیروی دیگریه که هر گونه مزاحمی رو نابود می کنه.

در آخر باید بگم چیزی که عمیقا من رو تحت تاثیر قرار داده، طراحی جهان و این دنیای تاریکه. حتی اگر داستانش جذبتون نکرده، چند صفحه‌ایش رو نگاه بندازید.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

15

باشگاه‌ها

نَقْلِ رِوایَت

174 عضو

بوطیقای ارسطو: ترجمه ی متن همراه با کنکاشی در تئوری بوطیقا

دورۀ فعال

مدرسه هنر آوینیون

383 عضو

درس هایی درباره داستان نویسی به ضمیمه مصاحبه با ایزاک سینگر و جوزف هلر

دورۀ فعال

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

پست‌ها

فعالیت‌ها

          کتاب خوبی هست و خوب مفهوم نظم و به بچه‌ها منتقل می‌کنه. در صورت مداومت در خواندن میتونه تاثیر‌گذار باشه ولی.... اینجا یک ولی بزرگ داریم... ولی به شرط اینکه یک فرزند بیشتر نداشته باشید. هر چی تعداد بچه بالاتر، تاثیرگذاری کتاب به صورت تصاعدی میاد پایین. چراااا؟ چون به محض اینکه بگید خبببب حالا وقت جمع و جور کردنه تنش شروع میشه. این میگه من نریختم، اون میگه من ریختم ولی تو هم بازی کردی، من آوردم ولی تو پات خورد اینا سی درجه از محل اصلیشون منحرف شدن پس تو باید جمع کنی، اون کمتر راه رفت و .......
همه اینها باعث میشه روح مادر دهه شصتی در وجودتون بیدار بشه و بیخیال والدگری آرام بشید و در آخر  شما یک اتاق درهم برهم دارید، سه تا بچه که با بغض خوابیدن و یک وجدان ناراحت؟ نه برای اینکه چرا سر بچه‌ها داد زدید، برای اینکه چرا در جوانی انقدر جسور نبودید تا سیگار کشیدن و شروع کنید تا در شب‌های سختی مثل این غیر از مواد قندی، تکیه‌گاه محکم‌تری هم داشته باشید. خلاصه که کتاب‌های کودک گاهی خیلی با واقعیت فاصله دارن.
        

18

          اولین سوال این است که این تصحیح به‌دردبخور هست یا نه؟ از میان تصحیح‌ها نسخۀ خالقی مطلق بسیار مهم و ارزشمند است چون واقعاً خودش را صرف تصحیح کرد و تقریباً شاهنامه برای خود من هم‌ارز با خالقی مطلق است اما چرا به جای آن نسخه، نسخۀ بهفر را خریدم. از جهت تصحیح بهفر هم بسیار دقیق عمل کرده و از تصحیح‌های غیرعلمی دوری کرده اما ارزش کار او و ارزش این کتاب به دلیل دیگری است. 
همین اول بگویم که این یکی از بهترین نسخه‌هایی است که از آثار کلاسیک دارم به این معنی که واقعاً برای خواننده تهیه شده و تو را تقریباً بی‌نیاز از کتاب و تفسیرهای دیگر می‌کند. یعنی وقت خواندن در خودت نمی‌پیچی و سعی شده از «خواندن» شاهنامه هم لذت ببری و ارزش کار بهفر در همین است. او کتاب را نوشته تا وقتی بیت به بیت شاهنامه را می‌خوانیم لذت ببریم و درک کنیم. ساده‌ترین بخش آن ترجمۀ لغت به لغت است که اتفاقاً بسیار به کار می‌آید چون حتی لغات ساده (مثلاً رنج) در شاهنامه معنایی متفاوت از امروز دارد. البته بسنده به این نکرده و ریشۀ برخی لغات را هم درآورده و مهم‌تر اینکه ریشۀ اسم‌ها را هم درآورده. به طور مثال وقتی به داستان جمشید می‌رسید می‌فهمیم که چه تفاوت‌هایی با اسطورۀ جمشید در شاهنامه هست و کدام بخش‌ها در شاهنامه نیامده. و این قصه‌ها و گفتن از تفاوت‌ها باعث می‌شود درک بهتری نسبت به خود شاهنامه داشته باشیم. 
همۀ این‌ حساسیت‌ها باعث شده در وقتی شاهنامه را در درست می‌گیریم صرفاً از روی بیت‌ها نگذریم و هر بیت را بفهمیم و درک بهتری نسبت به شاهنامه داشته باشیم. مهم‌ترین نکته این است که چینش و صفحه‌آرایی به شکلی است که بعد از چند صفحه خواندن دقیقاً می‌فهمیم چی به چیه واصطلاحاً راه دستمان می‌شود. 
بخش اول کتاب از آغاز کتاب تا پایان پادشاهی فریدون است که بخش‌های مهم آن داستان جمشید و ضحاک است. 
نسخۀ بهفر باعث می‌شود تا شاهنامه «خوانده» شود.
        

1

7

7