شخصیت اصلی داستان نوجوانی به نام مایلز هالتر است. او زندگی یکنواختی دارد و از این موضوع خسته شده است و برای همین تصمیم می‌گیرد تغییری در زندگی خود ایجاد کند و به مدرسه‌ی شبانه روزی می‌رود. در همین مدرسه با دختری به نام آلاسکا آشنا می‌شود. آلاسکا دختر عجیبی است و ذهن متفاوتی دارد. این آشنایی برای همیشه زندگی مایلز را تغییر می‌دهد. آلاسکا به این پسر کمک می‌کند تا در مسیر خواسته‌هایش قدم بردارد و مایلز هم به او دل می‌بندد. البته این کتاب صرفاً یک داستان عاشقانه‌ی ساده نیست و در ادامه اتفاق‌هایی رخ می‌دهد و همه‌چیز برای همیشه تغییر می‌کند.
        

          خدایا، این کتاب واقعا خوب بود، 
نویسنده واقعا پایان خوبی براش نوشته بود،  یه پایانِ به درد بخور، و این پایان یه احساس رو توی خوننده به وجود میاره که واقعا قابل تفکره، به نظر من ارزش خوندن رو داشت، از اون کتاباییه که بهت یه پایان شاد نمیده اما یه پایانِ قابل تفکر رو بهت جایزه میده، نقطه عطف کتاب به نظر من پایانش بود و به نظرم اگه این کتاب را ندارید سریع برید به نزدیکتر کتابفروشی که امکان داره و بخریدش و در اولین فرصت بخونیدش، بین کتابایی که این اواخر خوندم، این کتاب واقعا برام دوستداشتنی بود و تک جلد بودنش هم در این نظر نقش داره، 
شخصیت سازی و بهبود گوشه گیری شخصیت اصلی یعنی مایلز در طول کتاب، از مهارت نویسنده بود، و باید بدونید آلاسکا از اون شخصیت هاست که فراموشش نمیکنید 
        

          این کتاب مناسب سنین ۱۶تا ۲۳ ساله حدودا...روند داستان خطی و بدون فراز نشیب زیاده...دلیل اینکه رفتم سراغ این کتاب این بود که میخواستم سریالشو ببینم و میخواستم قبلش کتابشو بخونم اما بعد خواندن کتاب به این نتیجه رسیدم این داستان سلیقه من نیست و از دیدن سریال منصرف شدم ...موضوع اصلی داستان درباره از دست دادنه...و نحوه برخورد نوجوانان و احساساتشان درباره مرگ و از دست دادن و عواقب تصمیمات اشتباه و به ظاهر کوچیک در زندگی و تاثیر آن بر دیگران... 

 جمله ای از کتاب: 

چگونه از لابیرنت و راه پیچ در پیچ رنج بیرون میروید؟


        

          شوک شدم و نمی‌تونم زیاد بنویسم
فقط یک نفر بیاد اشک‌های من رو جمع کنه.
        

          
در جستجوی آلاسکا 

کتاب درامی که داستان حول محور دختری به اسم آلاسکا و یه اکیپ نوجوون می‌چرخه. داستان از گذشته و قبل از اتفاقی شروع میشه تا بعد از اون ماجرا و حل کردن معما 

آخر های کتاب به شدت فلسفی طور میشه و ذهن رو درگیر میکنه 

و عشق ممنوعه ای که پسر این داستان دچارش میشه و ازش روایت میکنه، به شدت به دل میشینه 

این کتاب ارزش همون یه بار خوندن رو داره

⭐️ امتیاز : ۷.۵ از ۱۰
        

          At the beginning I thought I'm just reading some daily notes of a random boy but when move on it just get stranger and when I reached the point I found out I have fallen in love with the characters and I can sympathy with them.
        

          اصلا پیشنهاد نمیشه، محتوای خاصی نداره و به نظرم وقت آدم تلف میشه با خوندنش. 

        

          نظر خاصی ندارم
به نظرم کتاب به شدت ضعیفی بود و حداقل برای من اینطوری بود
اصلا با کتاب ارتباط نگرفتم و بنظرم کتابو میتونست توی ۵۰ صفحه جمعش کنه.
البته سلیقه ها متفاوته اگر دوست دارید میتونید بخونید شاید برای شما جذاب باشه که امیدوارم همین طور باشه
شاید بعدا یه فرصت دیگه بهش بدم 
        

          این کتاب کاری کرد قلبم بشکنه
داستان پسری به اسم مایلز که دوست داره آخرین کلمات افراد قبل مرگشون رو بخونه و بدونه به یه مدرسه شبانه روزی میره و اونجا با چیپ و آلاسکا و تاکومی آشنا میشه و جریان شوخیا و داستان های زندگیشون و عشق و علاقه ای که رد و بدل میشه مطرح شده که در بین این ها یک دفعه یه اتفاق ناگوار و شوکه کننده رخ میده.
سریالی هم از روی این کتاب با همین اسم ساخته شده که به شخصه اول سریال رو دیدم بعد کتاب رو خوندم و حس و حال تموم شدن کتاب مثل تموم شدن سریالش برام بود.


        

          تعریف قشنگی این کتاب رو خیلی شنیده بودم واسه همین خوندمش. ولی از نظرم نمیشه گفت به اندازه تعریف هایی که ازش میشد خوبه. طبق اون همه تعریق حس میکردم خیلی کتاب هیجان انگیزی باشه اما واسه من اصلا اینطوری نبود. اواخر کتاب خیلی کسل کننده و یکنواخت شده بود. هرچند ویژگی های مثبتی هم داشت.  توصیفات دقیقی داشت و وجود الاسکا اون اولا، کتاب رو قشنگ تر کرده بود و باعث میشد از کتاب خسته نشی و واسه خوندنش کشش داشته باشی. کتابی نیست که بخوام بگم پیشنهادش میکنم. کتابای خیلی قشنگ تری هست که میتونید اونا رو اولویت قرار بدید و بخونید
        

          از نظر من فیلمش خیلی بهتر از کتابشه ولی در کل قشنگه
        

          من اصلا هم گریه نکردم ...
        

          این کتاب واقعا مورد علاقه‌ست.
سریالش خیلی جذاب نبود، من قبل از خوندن کتابش قصد دیدن سریالش رو داشتم.
همون قسمت اول هم زیاد برام جالب نبود و ادامه ندادم و شروع کردم به خوندن کتابش.
کتابش رو توی کمتر از دو روز تموم کردم؛ با خوندن درمورد آلاسکا واقعا احساس کردم یکی رو پیدا کردم خیلی نزدیکتر از شبیه به من.
”هرشب پیش از آنکه به خواب بروم، مایل های بسیاری پیش‌رو دارم”
        

          با نخوندش چیز خاصی رو از دست نمی‌دید ولی خب وایب خوبی میده و دوست داشتنیه .. کلا پیشنهاد میکنم تو این سبک " ما دروغگو بودیم" رو بخونید..خیلی قشنگ تره
        

          واقعا خیلی قشنگ بود. خیلی خوب تونستم شخصیتهارو درک کنم. مخصوصا آلاسکا و راستش خیلی زیاد براش گریه کردم. فیلمشم بعد از کتابش دیدم و واقعا فوق العاده بود و تقریبا شبیه کتابش بود.
جان گرین عزیزم،همیشه تو قلبم جا داری:))))
        

          - بودا گفته بود:" رنج نتیجه‌ی خواستن است" و ما هم این را یاد گرفتیم و همچنین فهمیدیم که پایان خواستن به معنی پایان رنج است. وقتی آرزو نکنی که چیزی از هم نپاشد، ازهم‌پاشیدن چیزهای مختلف، باعث رنجت نخواهد شد. -
قلم جان گرین و فکرشو دوست دارم. شیوه‌ی روایت داستان‌هاش هم. ولی این کتابش یه ذره برام "خب که چی؟" بود. به نظرم ایده‌ی اصلی و مرکزی داستان، ضعیف بود. 
قسمت After کتاب رو از نظر محتوایی بیشتر دوست داشتم.
        

          بالاخره به این نتیجه رسیدم که مردم به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند؛ چون تاب تحمل ایده مخالف آن را ندارند
        

          کتاب جالبی بود و وقعا ارزش خوندن را داشت 
        

          دوستش داشتم، یک وایب طلایی عجیبی داشت نمیدونم به خاطر رنگ کاغذ بود یا طراحی جلد ولی خب😅شما در این کتاب داستان آلاسکا و دوستانش رو دنبال می‌کنید و از یه جایی به بعد، به همراه دوستانش، دنبال خودش میگیردید!
درباره‌ی رنج، عشق ،نوجوانی و معنای زندگی!