کنار رودخانه "پیدرا" نشستم و گریه کردم

کنار رودخانه "پیدرا" نشستم  و گریه کردم

کنار رودخانه "پیدرا" نشستم و گریه کردم

پائولو کوئیلو و 1 نفر دیگر
2.9
57 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

139

خواهم خواند

27

افسانه ها می گفتند که هر کس در این رود خانه اشک بریزد، اشکهایش در رودخانه تبدیل به سنگ می شود و او آرزو کرده بود که کاش می شد قلبش را از سینه در آروده و به ته رودخانه می انداخت تا تبدیل به سنگ شود...

یادداشت‌های مرتبط به کنار رودخانه "پیدرا" نشستم و گریه کردم