تاب طناب دار تاب طناب دار مهدی پناهیان و 2 نفر دیگر 4.2 36 نفر | 7 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 81 خواهم خواند 11 ناشر عهد مانا شابک 9786226084925 تعداد صفحات 399 تاریخ انتشار 1399/8/3 توضیحات کتاب تاب طناب دار، نویسنده مهدی پناهیان. بریدۀ کتابهای مرتبط به تاب طناب دار zeinab dabagh تاب طناب دار مهدی پناهیان 4.2 7 صفحۀ 200 شاید اگر قبل از نوشتن اون پیام، خوب فکر میکردید، آدم مورد اعتمادتری رو برای حرفهاتون پیدا میکردید. 0 4 لیستهای مرتبط به تاب طناب دار زهراسادات احمدزاده با احترام "تنها برای یکبار"! 10 کتاب ممنون از خَرَندهی این کتابها که اجازه نداد پول پاشون بدم🗿 چه بسا بعضا خودم قربانی شدم:/// 7 1 حمیدرضا یاسمی رمانهای جذاب امنیتی 28 کتاب شاید دوست داشته باشید یه رمان مهیج پر از تعقیب و گریز و موقعیت های حساس و نفس گیر بخونید من به شخصه خیلی به این رمان ها علاقه مندم چون به زندگیم هیجان میبخشه و خیلی وقتا یه شبه این کتابایی که تو این لیست براتون قرار دادم رو خوندم ، دوست دارم شما هم با این کتابا آشنا بشید تا شاید اگه زندگیتون یه زمانی یکنواخت شد یه سری بهشون بزنید. 1 19 minoo نمایشگاه مجازی اردیبهشت۱۴۰۲ 8 کتاب بعد از دودو تا چهار کردن این ۸تا کتاب بردن و خریداری شدن 0 10 یادداشتها محبوبترین جدید ترین فاطمه سلیمانی ازندریانی 1400/10/11 «تاب طناب دار» اسمی که بسیار هنرمندانه انتخاب شده و دوپهلو بودن آن به جذابیتش اضافه کرده. تاب و تحمل طناب دار و در جایی پیچ و تاب طناب دار. طناب داری که گاهی خودمان ناخواسته برای خودمان می-بافیم. شروع جنجالی کتاب هم از نقاط قوت کتاب است. آتش¬سوزی در نمایشگاهی سیاسی در دل دانشگاه. آتشی که بعدها دامنگیر می¬شود و نقطه شروع فتنه. صحنه¬پردازی¬های قابل لمس و تصویری. کتاب در یازده فصل، از سه منظرِ متفاوت و با سه راوی مختلف روایت شده. زاویه¬ئ دید محدود به ذهن مجتبی، دانشجوی فعال سیاسی با اعتقادات مذهبی و طرفدار جریان سبز که در ادامه دچار دوگانگی می¬شود. متین دانشجوی مذهبی و یکی از اعضای اصلی پایگاه بسیج دانشگاه و مخالف و مبارز جریان سبز. و آتوسا یکی از اعضای اثرگذار سازمان مجاهدین خلق که در پادگان اشرف تربیت شده و طراحی بخشی از حوادث به عهده اوست. هر کدام از این شخصیت¬ها با نگاه خود به ماجرا نگاه می¬کنند و برای خود دلیل و منطق دارند. با اینکه عقیده اصلی نویسنده از لابلای سطور خودنمایی می¬کند و نگاه بی¬طرفانه نیست، اما پرداختن مفصل به شخصیت آتوسا باعث شده بود که مخاطب گاهی با او همزادپنداری کند و او را محق بداند. اختلاف نسل¬ها و تفاوت نگاه دو نسل هم از چشم نویسنده پنهان نمانده. اختلاف آتوسا با والدین¬اش و نفرت از آنها یکی از دلایل اصلی شکل¬گیری شخصیت او بوده. شاید نبود درک متقابل، از او موجودی بی¬احساس ساخته است. شخصیتی فاقد آرمان که تنها انگیزه¬اش از مبارزه، انتقام است. در نگاه اول به نظر می¬رسد که دلیل اصلی نفرت آتوسا اعدام برادرش سیناست. اما در لایه¬های عمیق¬تر دوری از پدر و مادر مذهبی و نزدیک شدن به برادر مبارز و ضد انقلاب باعث شکل¬گیری شخصیت او شده. آتوسا تنها شخصیتی است که تقریباً همه داستان زندگی¬اش روایت شده. گویا برای نویسنده پشت صحنه¬ئ شکل¬گیری فته و آشوب مهم¬تر از خود آن بوده. همان چیزی که باعث شناخت دشمن می¬شود. شناختی که برای حدس زدن حرکت بعدی دشمن لازم و ضروری است. اما این بخش از کتاب تا حدودی دچار اطناب شده است. پرداختن بیش از اندازه به آتوسا باعث شده تا مجتبی و متین در حد تیپ باقی بمانند. البته نویسنده از درونیات این دو نفر غافل نشده و موضع و جایگاه این دو نفر را هم به خوبی به تصویر کشیده. اما در ترسیم چهره¬ئ سیاه آتوسا به اندازه کافی موفق نبوده. متین و مجتبی با اینکه به تیپ نزدیک¬تر بودند تا شخصیت، اما قابل لمس¬تر بودند و باورپذیرتر. خصوصاً مجتبی که در یکی از فصل¬ها، نگرانی برای سرنوشت او نفس مخاطب را می¬گیرد. یکی از فصل¬های آخر کتاب که تقریباً نقطه اوج داستان هم بود. جایی که مجتبی رازی را کشف کرده و قصد دارد در اوج شلوغی و آشوب با متین مطرح کند. همانطور که قبلاً اشاره شد داستان از سه منظر متفاوت روایت می¬شود و همین نکته باعث تنوع و عدم یکنواختی شده. یکی دیگر از ترفندهای نویسنده برای عدم یکنواختی، روایت غیر خطی است. هر سه راوی هم¬زمان با روایت زمان حال، با رفت و برگشت¬های پی¬درپی به روایت گذشته نیز می¬پردازند. حتی اگر این گذشته مربوط به چند هفته پیش باشد. تنها مشکل این رفت و برگشت¬ها، رفت و برگشت¬های بدون نشان و بدون پل تداعی است. راوی بی هیچ نشانه¬ای به گذشته می¬رود و بی¬هیچ فاصله¬گذاری¬ای به زمان حال بازمی-گردد و تنها نشانه این رفت و برگشت¬ها فاصله بین خطوط است. اما فاصله مخاطب با شخصیت¬ها زیاد نیست. شخصیت¬هایی شبیه آدم¬هایی اطراف خودمان. مخاطب بعد از همراهی با مجتبی، متین و آتوسا به جایگاه واقعی خودش پی خواهد برد. اینکه کجای این ماجرا ایستاده. 0 6 ریحانه معموری 1403/2/7 تا صفحه ی ۱۰۰ و خرده ای واقعا خسته کننده ست، مخصوصا که هی باید فکر میکردم کی داره اینو میگه و چرا با فصل قبل همخونی نداره :/ ولی یکم صبر میخواد تا وارد بطن داستان بشیم، و هرچه با سرعت دنبال کلمات بگردیم تا به پایان دلخواه برسونیم ماجرا رو، کمتر نتیجه بگیریم و در نهایت هم که...🙃🙃 با این حال کتاب فوق العاده ای بود، کاش خیلی وقت پیش خونده بودمش تا الآن فراموشش کرده باشم و دوباره بخونم😁 برای نوجوون ها که درمورد سال ۸۸ جز چندجمله ای چیزی نمیدنن؛ عالیه! خودمم یکیشون 0 3 گلاب گیر 1403/5/5 کتاب را به توصیۀ دوستی خواندم و نام و طرح جلد آن همگی جذبم کردند. کتاب در ظاهر حجیم است ولی بسیار روان و خوش خوان است و خواندش زمان زیادی از شما نمی گیرد. کتاب قابل حمل در بعضی کیف های دستی و کوله است و می توانید در اتوبوس، ماشین و ... آن را بخوانید. داستان سه راوی و روایت غیر خطی دارد که در آخر به یکدیگر پیوند می خورد و این برای بعضی جذاب و برای بعضی دیگر خسته کننده است. تعلیق و کشمکش کتاب بسیار عالی است و توانسته موضوع فتنۀ 88 و مجاهدین خلق و ... را به خوبی روایت کند. شروع کتاب جنجالی است ولی در ادامه تا میانه داستان و یا 100 صفحۀ ابتدا ممکن است گیج شوید و سیر داستان جذبتان نکند اما اگر تا آنجا خواندید توصیه می کنم استقامت کنید و ادامه دهید! این کتاب برای نوجوانان و بزرگسالان و هم خوانی در حلقه های کتابخوانی به خصوص در مدارس مناسب است و آشنایی کلی با موضوعات مذکور می دهد و می تواند شروعی برای خواندن کتب تخصصی تر در این عناوین باشد.(خصوصا که جهت گیری سیاسی که باعث جدل و مخالفت در حلقه های عمومی شود در کتاب نیست.) امتیاز از 10: 9 0 2 چِـری🍒 1403/3/21 یکسوم پایانی داستان خیلی بهتر و گیرا تر از ابتدای اونه. اولش واقعا یجاهایی حوصله ام نمیکشید بخونم. 0 7 ز.مسعودی 1402/11/26 داستانی که سیاست را هنرمندانه به تصویر و نقد کشیده. کم نیستند آدمهای دغدغهمندی که نه از هنر چیزی میدانند و نه از داستان؛ ناگهان احساس وظیفه و اعتماد به نفسی که معلوم نیست از کجا آمده، روحشان را تحت فشار میگذارد و بهشان الهام میشود که :« تو باید بنویسی! مردم به داستانهای تو نیاز دارند.» و خب میشود آنچه نباید بشود! محترمانه اش میشود ذبح شدن محتوا و به سخره گرفتن داستاننویسی. تاب طناب دار اما شرح هنرمندانه تجربیات ما و دستهای پشت پرده است؛ دستهایی برای برهم زدن آرامش و امنیت. و چندان به یاد ندارم داستانی خوانده باشم که در آن، اوج دغدغهمندی نویسنده، نه در قالب سخنرانی و مستقیم گویی، که در قالب پیرنگ و روایت قوی به دست مخاطب رسیده باشد. و این کتاب، یکی از همین کتابهاست. بارها شنیدهام که میگویند: «من اگر کتابی را دستم بگیرم، تا تمامش نکنم آن را زمین نمیگذارم.» خب من هم دوست دارم خیلی ادای این آدمها را در بیاورم اما حقیقت آن است که حتی در لحظه اوج داستان، در جذابترین بخشها، خیلی راحت کتاب ها را میبندم. این کتاب اما از آن کتابهایی بود که علی رغم حجم نسبتا زیادش، دو سه روزه تمامش کردم؛ و این برای من با خصوصیاتی که ذکر کردم، یک رکورد به حساب میآید. ناگفته نماند، شروع داستان، شاید حتی تا حدود صفحه ۱۰۰ برای بسیاری از مخاطبین از جمله خودم، جذابیت کافی را ندارد. اما جذابیتهای داستان در ادامه آنقدر زیاد هست که مخاطب را با خود همراه کند. 0 0 نامی 1403/4/29 بسیار جذاب ، کتاب اونقدری جذابه که زمان رو از دست میدین . 0 4 فاطمه صابری فر 1403/5/8 این کتاب خیلی نَفس گیره، از حدود صفحهی صد به بعد نتونستم کتاب رو زمین بذارم و یک نفس میخوندم. موقعِ خوندن توی اتاق امن و ساکتم نبودم، وسطِ آشوبهای سال ۸۸ تهران بودم و لحظه لحظه همراه شخصیتهای داستان. من و همسن و سالهام شاید فقط اندازه چندتا اسم از آشوب های سال ۸۸ شنیده باشیم درحالی که هنوز داریم تبعاتش رو پس میدیم. این کتاب انتخاب عالیه برای زندگی کردن توی اون سال ها و درک آدمهای مختلف با دیدگاه های متفاوت. کتاب میتونست از نگاه غیرجانبدارانهی بیشتری روایت کنه و همچنان حقیقت رو برسونه و میشد شخصیتپردازی قوی تری داشته باشه خصوصا روی شخصیت سمانه. ولی توی سبک و نوع خودش واقعا حرفی برای گفتن داره. نکته: کتاب ۵۴۴ صفحه است ولی اینجا ۳۹۹ صفحه تعریف شده. 0 8