معرفی کتاب حسین وارث آدم اثر علی شریعتی

حسین وارث آدم

حسین وارث آدم

علی شریعتی و 3 نفر دیگر
3.9
33 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

89

خواهم خواند

53

شابک
9786007746073
تعداد صفحات
426
تاریخ انتشار
1398/4/4

توضیحات

کتاب حسین وارث آدم، ویراستار پرویز خرسند.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به حسین وارث آدم

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 17

در زندگی توده مردم ما که زندگی اش توده ای انباشته از عقده ها و رنج ها و جراحت هاست و آرزوهای مرده و امیدهای به باد رفته و خواستن های سرکوفته و عشقهای بی سرانجام و خشمهای فروخورده، همه نبایستن و نخواستن و نتوانستن و نگذاشتن و نشدن و نگفتن و نرفتن و نه و نه و نه! عاشورا زانوی مهربان سر نهادن و دامن مَحرَمِ گریستن نیز هست. و در این فاجعه هولناک بشری هر کسی فاجعه خویش را نیز می نالد و دلهایی که در این روزگار، نه حق انتخاب که حق احساس و چشم هایی که نه نگاه، که حق اشک و حلقومهایی که نه فریاد که حق ناله نیز ندارند، از عاشوراست که حقهای از دست رفته خویش را هر ساله می‌ستانند و نیز، غرورهای مجروحی که به نالیدن محتاج اند اما شرم دارند؛ و تحمیل لبخند بر لبهایی که در پس آن ضجه ها پنهان است و تحمیل آرامش بر چهره هایی که طغیانها را در خویش کتمان میکنند، آنان را شهیدی ساخته است که بر روی زمین گام بر می دارد و به هر جا که می گریزد کربلاست و هر ماهی که بر او می رسد محرم، و هر روزی که بر او می‌گذرد عاشورا...

0

لیست‌های مرتبط به حسین وارث آدم

پست‌های مرتبط به حسین وارث آدم

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اصولا نباید به این کتاب پنج امتیاز بدهم (اصول خودم البته)...ولی چون خیلی دوستش دارم و فکر می کنم در بهترین زمان ممکن خواندمش اصلا تحمل امتیاز کامل ندادن را ندارم ولی لطفا شما پنج امتیاز حساب نکنید ولی ارزش پنج امتیاز و بیشتر را برای من دارد:|

سال گذشته ظهر عاشورا، پدرم کاسِت "پس از شهادت" دکتر شریعتی را گذاشت و همان سخنرانی باعث شد من این کتاب را بخرم. می خواهم برای پس از شهادت کلمه ای را به کار ببرم که از استفاده کردنش می ترسم چون مسئولیت سنگینی به دنبال دارد....پس از شهادت فوق العاده است...بی نظیر است ...مخصوصا اگر با لحن پرشور دکتر خوانده شود.

"...اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است."

"این که حسین فریاد می زند - پس از این که همه ی عزیزانش را در خون می بیند و جز دشمن و کینه توز و غارتگر در برابرش نمی بیند- فریاد می زند که "هل من ناصر ینصرنی؟" مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سوال، سوال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ی ماست..."

واقعا ما چی فهمیدیم از کربلا و عاشورا؟ چی یاد گرفتیم از امام حسین؟ فقط این را فهمیدیم که دو سه روز در سال عزاداری کنیم چون امام حاجت برآورده می کند؟ بیماران را شفا می دهد؟ وام جور می کند؟ خانه و ماشین می بخشد؟
فقط همین را فهمیدیم که "سلام بر حسین و لعنت بر یزید"؟ مگر الان در زمان ما دیگر یزید نیست؟
یک بار کسی در جواب این سوال گفت امام حسین را هم سیاسی کردند...نمی گذارند عزاداریمان را بکنیم!!!!!

شاید کل این کتاب را نفهمیدم. شاید همه ی آن درست نباشد ولی چه خوب "پس از شهادت" را تمام کرد:
"آن ها که رفتند، کاری حسینی کردند،
و آن ها که ماندند، باید کاری زینبی کنند،
وگرنه یزیدی اند!" 

پی نوشت: سوالی که در کتاب درباره ی دعای ندبه مطرح شده بود خیلی ذهنم را درگیر کرده است و نمی دانم جواب را باید از کجا پیدا کنم...
        

19

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          "حسین وارث آدم" نوشته ی علی شریعتی است که هفت بخش دارد و هرفصل دارای مطالبی جداگانه است اما چون از یک اندیشه پیروی می‌کند در قالب یک کتاب کنار هم جمع شده اند. کتاب حاضر در مورد شهید و فرهنگ شهادت است. قلم علی شریعتی همیشه با تشبیه ها و تضادهای جالب توجهی همراه است و ایشان از نظر من مطالب را هرچند جدی شعرگون مطرح می کنند و این کتاب از این حیث بسیار برای خواننده جذاب خواهد بود. نویسنده به زیبایی عاشورا را با تمام غم خود به تصویر می کشد. در قسمتی از کتاب این توصیف زیبا را بیان کرده و من در اینجا به بخش کوچکی از آن اشاره می کنم: "در زندگی توده مردم ما که توده ای انباشته از عقده ها و رنج ها و جراحت هاست و آرزوهای مرده و امیدهای به باد رفته و خواسته های سرکوفته و عشق های بی سرانجام و خشم های فروخورده و همه نبایستن و نخواستن و نتوانستن و نگذاشتن و نشدن و نگفتن و نرفتن و نه و نه و نه.
عاشورا زانوی مهربان سرنهادن و دامن محرم گریستن نیز هست و در این فاجعه هولناک بشری هرکسی فاجعه ی خویشتن را می نالد."
با خواندن همین پاراگراف نفس در سینه حبس می شود. به شکلی که به سختی می توان از میان اینهمه مضمون و لغات پراحساس گذشت کرد و ادامه داد. این کتاب به‌قدری ملموس عاشورا را توصیف می کند که فارغ از قدرت کلام، نویسنده در ادای احساس درون کلمات تبحر ماهرانه‌ای به خرج داده. 


        

25

mehranehm

mehranehm

21 ساعت پیش

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

حسین ع وار
          حسین ع وارث و پرچمدار انبیاست 
از آدم تا خاتم
حسین وارث آدم مجموعه سخنرانی های علی شریعتی است در مورد سید و سالار شهیدان آقا  حضرت عشق  حسین ع

این که حسین فریاد می زند پس از این که همه عزیزانش را در خون می بیند و جز دشمن و کینه توز و غارتگر در برابرش نمی بیند فریاد می زند که آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟هل من ناصر ینصرونی؟ مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟این سوال، سوال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست. و این سوال انتظار حسین را از عاشقان بیان می کند، و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قائلند اعلام می نماید.

آقای من تا دنیا باقی است عشق به تو باقی مولای آزادگان ...
نفس صبح، شرار است، شرار است، شرار
آسمـان کوه غبار است، غبار است غبار
کوه‌ها سوخته چون سینۀ خورشید، همه
دودشان مانده بـه آیینۀ خورشید، همه
قدسیان سوخته‌بال و پرشان چون دلشان
عرشیـان خیمـۀ انـدوه شده محفلشان
بر دل ختم رسل، بار غمی سنگین است
گیسوی فاطمه از خون خدا رنگین است
عـرش اعلا بـه روی خاک زمین افتاده
یا که جان دو جهان از سر زین افتاده؟
سی‌هزار ابرهـه بـر جنگ خـدا آمده‌اند
در پــی قتــل امـام شهــدا آمــده‌اند
ناخلف‌های سقیفه همه شمشیر به دست
نیزه‌داران همه بی‌رحم‌تر از زنگیِ‌ مست
گشته آمیختـه بـا بغض محمّـد گلشان
کینۀ آل علـی تلخ‌تــرین حـاصلشـان
قصد معراج تماشای خدا کرده حسین
کثرت تیر ببین بال در‌آورده حسین
سنگ‌ها! یک‌سره از سوز درون گریه کنید
بر تن غرقه به خونش همه خون گریه کنید
آب‌ها! در شـرر خجلت خـود آب شوید
باید از داغ لبش در تب و در تاب شوید
هـدف تیـر بـلا سـورۀ رحمـان ای وای
سـم اسـب و ورق پـارۀ قــرآن ای وای
کاش خورشید نمی‌تافت به کوه و صحرا
ره گـودال ببندیــد بـه روی زهرا
مصطفی سوخت سراپا و علی جامه درید
شمـر در محضـر مـادر سرِ فـرزند برید
سر که گردید جدا، قاتل خونخواره گریست
تیغ قاتل هم بـر آن گلوی پاره گریست
خضر، لب‌تشنه فدا گشت بگو یا زهرا
سر به ده ضربه جدا گشت بگو یا زهرا
دوستان! وای من و وای من و وای شما
بـه خـدا آب ندادنــد بــه آقــای شما
به خدا گرگ‌صفت بر بدنش چنگ زدند
بـه خـدا آب ندادنـد ولــی سنگ زدند
حـق پیغمبر اســلام ادا شــد دیـدید؟
سر توحید، لب تشنه جدا شد دیـدید؟
تسلیت فاطمـه! نـور بصـرت را کشتند
بـه خدا اهـل سقیفـه پسرت را کشتند
بــاغ آمــال سکینـه همـه پـرپر گشته
اسـب بی‌صـاحب بابا بـه حـرم برگشته
اشـک بـا یـاد لـب تشنــه‌لبـان آورده
در حـرم خون، عــوض آب روان آورده
با تپش‌هـای دلش روضۀ مقتل خوانده
شیهه‌هـایش جگـر فاطمـه را لــرزانده
باز بیدادگــران آتـش کیـن افشاندند
بـاز بیت‌الحــرم فاطمـه را سـوزاندند
سپـه کفــر بـه ســوی حـرم آل آمد
کعب نـی بـود کـه بر شانۀ اطفال آمد
کـه دهـد فاطمـۀ فاطمـه را دلـداری؟
بشتابید که خون گشته ز گوشش جاری
دو کبوتر به بیابان ز عطش جان دادند
بنویسید که در چنـگ عقـاب افتـادند
بنویسید که سـر در دل خـاری بردند
بنویسید که از تـرس بـه صحرا مردند
دامن هر دو پر از آتش و دود است هنوز
بنویسید تـن هـر دو کبود است هنوز


        

0

          ‌‌✅ آیا می‌توانیم در این شک کنیم که اصولاً اعتقاد به رهبری #علی انحطاط‌آور است؟ و یا دل‌بستگی به نهضت و رسالت #حسین خمودی و سستی و ذلت می‌آورد؟ نه، حتی یک روشن‌فکر غیرمذهبی هم اگر آزادی‌خواه باشد چنین شکی نمی‌کند. پس هزار و یک دلیل هم اگر در اثبات عقیده و تلقی فعلی‌مان از #تشیع علی و عشق به حسین بیاورید، مسلّم است که نوع تلقی‌ای که از این دل‌بستگی، از این نهضت و این نوع تصویری که از چهره‌ی علی یا حسین در ذهن داری غلط است. این را باید تصحیح کنی؛ جز این امکان ندارد. پس می‌بینیم که یک ملاک محکم و روشن که همه می‌توانند به سادگی بفهمند و درک آن فلسفه و کلام و فیزیک و شیمی نمی‌خواهد، در دست همه‌مان هست و آن این‌که اگر شیعه هستیم، اگر مسلمان هستیم و به اصول اسلامی یا شیعی معتقدیم ولی این اصول در سرنوشت‌مان اثری نداشته، معلوم می‌شود در نوع شناختی که از این اصول داریم باید شک کنیم. زیرا همه‌ی ما به این اصل اعتقاد مشترک داریم که امکان ندارد یک ملتی مسلمان باشد و به رهبری علی و راه او معتقد، ولی این اعتقاد هیچ فایده‌ای در زندگی او نداشته باشد.
        

12