یادداشت سارا مستغاثی

                اصولا نباید به این کتاب پنج امتیاز بدهم (اصول خودم البته)...ولی چون خیلی دوستش دارم و فکر می کنم در بهترین زمان ممکن خواندمش اصلا تحمل امتیاز کامل ندادن را ندارم ولی لطفا شما پنج امتیاز حساب نکنید ولی ارزش پنج امتیاز و بیشتر را برای من دارد:|

سال گذشته ظهر عاشورا، پدرم کاسِت "پس از شهادت" دکتر شریعتی را گذاشت و همان سخنرانی باعث شد من این کتاب را بخرم. می خواهم برای پس از شهادت کلمه ای را به کار ببرم که از استفاده کردنش می ترسم چون مسئولیت سنگینی به دنبال دارد....پس از شهادت فوق العاده است...بی نظیر است ...مخصوصا اگر با لحن پرشور دکتر خوانده شود.

"...اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است."

"این که حسین فریاد می زند - پس از این که همه ی عزیزانش را در خون می بیند و جز دشمن و کینه توز و غارتگر در برابرش نمی بیند- فریاد می زند که "هل من ناصر ینصرنی؟" مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سوال، سوال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ی ماست..."

واقعا ما چی فهمیدیم از کربلا و عاشورا؟ چی یاد گرفتیم از امام حسین؟ فقط این را فهمیدیم که دو سه روز در سال عزاداری کنیم چون امام حاجت برآورده می کند؟ بیماران را شفا می دهد؟ وام جور می کند؟ خانه و ماشین می بخشد؟
فقط همین را فهمیدیم که "سلام بر حسین و لعنت بر یزید"؟ مگر الان در زمان ما دیگر یزید نیست؟
یک بار کسی در جواب این سوال گفت امام حسین را هم سیاسی کردند...نمی گذارند عزاداریمان را بکنیم!!!!!

شاید کل این کتاب را نفهمیدم. شاید همه ی آن درست نباشد ولی چه خوب "پس از شهادت" را تمام کرد:
"آن ها که رفتند، کاری حسینی کردند،
و آن ها که ماندند، باید کاری زینبی کنند،
وگرنه یزیدی اند!" 

پی نوشت: سوالی که در کتاب درباره ی دعای ندبه مطرح شده بود خیلی ذهنم را درگیر کرده است و نمی دانم جواب را باید از کجا پیدا کنم...
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.