ستاری به روایت همسر شهید
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
15
خواهم خواند
2
توضیحات
کتاب مصور حاضر، روایتی داستانی از خاطرات «شهید ستاری» به روایت همسر ایشان است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده است. در داستان می خوانیم: «چهارم دبستان بودم. صبح که از خواب بیدار می شدم، ناشتا خورده و نخورده می دویدم و می نشستم روی پله ها. سرم را می کردم پشت گلدان های شمع دانی و چشم می دوختم به در. مستأجری داشتیم که افسر نیروی هوایی بود. عاشق لباس هایش بودم. از در که بیرون می آمد و کفش هایش را می بست، من هم چشم هایم را می بستم و غرق رؤیاهایم می شدم».