بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 64

بعضی‌ها که من را می شناختند مشکلشان را به من می‌گفتند تا به منصور برسانم.یکی می‌خواست محل خدمت سربازی پسرش را عوض کند،یکی می‌خواست حقوقش را زیاد کند.اسم این‌ها را می‌نوشتم و به منصور می‌دادم .او هم هیچ وقت نمی‌گفت که این کار را می‌کند یا نه. مدتی که می‌گذشت می‌فهمیدم نه تنها آن سرباز را منتقل کرده بلکه لیست گرفته و همه سربازهایی که این شرایط را داشته‌اند جابجا کرده یا حقوق همه کارمندهای آن بخش را به یک میزان بالا برده. همیشه همینطور بود فقط کار فرد سفارش شده را راه نمی‌انداخت.همه را مد نظر داشت.

بعضی‌ها که من را می شناختند مشکلشان را به من می‌گفتند تا به منصور برسانم.یکی می‌خواست محل خدمت سربازی پسرش را عوض کند،یکی می‌خواست حقوقش را زیاد کند.اسم این‌ها را می‌نوشتم و به منصور می‌دادم .او هم هیچ وقت نمی‌گفت که این کار را می‌کند یا نه. مدتی که می‌گذشت می‌فهمیدم نه تنها آن سرباز را منتقل کرده بلکه لیست گرفته و همه سربازهایی که این شرایط را داشته‌اند جابجا کرده یا حقوق همه کارمندهای آن بخش را به یک میزان بالا برده. همیشه همینطور بود فقط کار فرد سفارش شده را راه نمی‌انداخت.همه را مد نظر داشت.

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.