آرمانشهر: یوتوپیا
در حال خواندن
1
خواندهام
2
خواهم خواند
3
نسخههای دیگر
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
کتاب مور در عالمِ خیال، و در قالبِ روایت، نظمی اجتماعی و سیاسی را پیشِ چشم می آوَرَد که آرمانی افلاطونی را خود تن آور کرده است. یعنی، جامعه ای با نظمِ آهنینِ اخلاقی و در قالبِ چنان سازمانِ پیش اندیشه ای که هیچ رخنه ای باز نمی گذارد تا «فساد» در آن راه یابد. ...آدم ها همه در رفتار نمودگارهایِ انسانِ آرمانیِ اخلاقی اند. در نتیجه، در رفتارشان هیچ کژروی از هنجارهایِ «درست» دیده نمی شود، که دولت-این بار به جایِ خداوند- برنهاده است. به خلافِ ایمانِ مسیحیِ نویسنده، آنچه در این عالم آرمان شهری فرمان رواست، روحِ گیتیانه یِ فلسفیِ یونانیّت است، نه خیالِ عالمِ مینُویِ مسیحیّت. در این جا طبیعت یکسره مهار شده است. نه تنها طبیعتِ بیرونی، که در چنگِ تواناییِ فن آورانه یِ انسان است و در خدمتِ نیازهایِ او، که طبع یا طبیعتِ درونیِ آدمیان نیز. در آن سرزمین نشانی از هیچ چیزِ «وحشی» و خودجوش نیست، چیزی طبیعی و خودرو و خودسر، که با قانونِ درونیِ خود زندگی و رفتار کند. بلکه این جامعه همه چیز در درونِ یک فرهنگ، با سنجه هایِ اخلاقیِ مطلق، با زورِ دولت قالب بندی شده است. در آرمان شهر با از میان برداشتنِ عاملِ اصلیِ «فساد» و کَژرویِ اخلاقی، یعنی پول، و بی ارج کردنِ زر-و-زیور و ثروت، هوسِ آن ها را در دل مردم کُشته اند. و بدین سان، همه را یکسره با هم برابر کرده اند.از «پیوست» مترجم