معرفی کتاب خانه دار مبارز؛ خاطرات شفاهی اقدس حسینیان اثر زهرا احسن مقدم

خانه دار مبارز؛ خاطرات شفاهی اقدس حسینیان

خانه دار مبارز؛ خاطرات شفاهی اقدس حسینیان

زهرا احسن مقدم و 1 نفر دیگر
4.4
12 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

26

خواهم خواند

27

شابک
9786227629255
تعداد صفحات
248
تاریخ انتشار
1401/6/1

توضیحات

        مبارزه، فعالیت‌های مخفیانه، تعقیب‌وگریز، زندان، شکنجه و... همیشه موضوعات جذاب و پرکششی در بیان تاریخ انقلاب اسلامی بوده‌‌اند و هستند. جذابیت، زمانی دوچندان می‌شود که بفهمیم قرار است یک زن آن را روایت کند.
کتاب خانه دار مبارز، به کوشش زهرا احسن مقدم و مرضیه ذاکری، به بیان خاطرات شفاهی اقدس حسینیان از انقلاب اسلامی می پردازد که توسط نشر راه یار منتشر شده است.
این کتاب بر اساس سیر زمانی مرتب شده است و چهار محور اصلی دارد که شامل ازدواج و ورود به تیم شهید فرودی، شرکت در راهپیمایی 17 دی ماه سال 1356 و دستگیری و زندانی شدن، فعالیت‌ در جهاد سازندگی و زندگی روزمره‌ اقدس حسینیان است.
      

لیست‌های مرتبط به خانه دار مبارز؛ خاطرات شفاهی اقدس حسینیان

یادداشت‌ها

          وقتی گفته می‌شود، جمع میان ساحت‌های فردی، اجتماعی و خانوادگی امکان‌پذیر است، بهترین دلیل برای آن، افرادی هستند که چنین کرده‌اند. به صورت مشخص در تاریخ اسلام، دو دوره، گواه صدق مدعای ماست؛ دوران صدر اسلام و زندگی بانوانی چون حضرت خدیجه(س)، حضرت زهرا(س)، حضرت معصومه(س) و... ، بعد از آن، دوره انقلاب اسلامی است. در این مقطع، به تعبیر رهبر انقلاب، «زنانی ظهور کردند که می‌‌توانند تعریف زن و حضور او در ساحت رشد و تهذیب خویش و در ساحت حفظ خانه‌ سالم و خانواده متعادل و در ساحت ولایت اجتماعی و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد اجتماعی را جهانی کنند و بن‌بست‌های بزرگ را درهم بشکنند.(1)» در این دوران، ما شاهد ظهور و بروز زنانی هستیم که بررسی زندگی آنها می‌تواند بسیاری از اتهاماتی را که در حوزه زنان به جمهوری اسلامی ایران وارد می‌کنند، پاسخ بدهد. به‌عنوان مثال ازجمله مواردی که در نقد و تخریب انقلاب اسلامی مطرح می‌کنند، بحث به انزوا کشاندن زنان است. منتقدان و مخالفان با بیان مسائلی چون حجاب اجباری و گرفتن حق آزادی از زنان، مرثیه ظلم به زن در جمهوری اسلامی را می‌سرایند، درحالیکه بعد از انقلاب، ما شاهد رشد زنان در تمام ابعاد هستیم؛ زنان نخبه علمی و فرهنگی، زنان سیاستمدار، زنان ورزشکار و... مثال‌های نقض این ادعا هستند. بررسی تجربه ‌زیسته این زنان و معرفی آنها، بهتر از هر تئوری و نظریه‌ای، پاسخی محکم در برابر این چالش‌هاست. 
کتاب «خانه‌دار مبارز؛ خاطرات شفاهی سیده‌اقدس حسینیان» را که ورق می‌زنی، از همان ابتدای کار، تلاش زن و مرد را در کنار هم برای شکل‌گیری هویت انسان تراز انقلاب می‌بینی. زنی که کلیشه‌ها را جا‌به‌جا می‌کند و تصویر دیگری از «الگوی سوم زن» در جمع ساحت‌ها به نمایش می‌گذارد. همه‌چیز به قول خودش، از زمانی شروع شد که با جوادآقا ازدواج کرد. وقتی جوادآقا به خانه آمد و با آب‌وتاب از منبری خوش‌فکر «مسجد کرامت» گفت. از آن روز، هر دو شال‌وکلاه می‌کردند و هرشب خودشان را به منبر آقای خامنه‌ای می‌رساندند. 
دختر 13ساله‌ آن روزها، پای صحبت‌های آقا، اندیشه‌ مبارزه توی وجودش شروع کرد به ریشه زدن. حالا مجله‌های «زن روز»خوانی‌اش کنج خانه، جایش را به داستان‌های راستان آقای مطهری داده بود. اما این تازه شروع ماجرا بود. 
کم‌کم با همراهی جوادآقا، پایش به جلسات طلبه‌ جوان و انقلابی آن روزها باز شد و به‌تدریج فعالیت‌های انقلابی‌اش به شکل جدی آغاز شد. از مکان شدن خانه‌اش برای پناه دادن مبارزان و نگهبانی‌های وقت ‌و بی‌وقتش تا جلسات خانگی، چاپ اعلامیه و حضور مداوم در راهپیمایی‌‌ها. 
با پیروزی انقلاب اسلامی، خانم حسینیان که تازه ‌می‌خواست نفسی بکشد و خستگی از تن به در کند، دید کلی کار ریخته روی سر کشور تازه انقلاب شده. چادرش را به کمرش محکم‌تر کرد و وارد میدان شد. سر از جهاد سازندگی درآورد. روستا‌به‌روستا می‌رفت و گره‌ها را پیدا می‌کرد و برای باز شدنش آستین‌ها را بالا می‌زد. گندم درو می‌کرد. احکام و قرآن می‌گفت. برای زن‌های روستا کلاس سوادآموزی و خیاطی می‌‌گذاشت. پای کتاب و کتابخوانی را توی روستاها باز کرده بود، شب‌وروز اقدس‌خانم توی جهاد سپری می‌شد. گه‌گاه هم به خانه سر می‌زد و جوادآقا هم سرو‌کله‌اش پیدا می‌شد و فرصت می‌کردند دیدار تازه کنند. 
مردم هنوز غرق شیرینی انقلاب بودند که جنگ شد. جنگ اما برای خانم حسینیان و همسرش، میدان جدیدی برای مبارزه بود. جوادآقا راهی جبهه شد و اقدس‌خانم هم فکر می‌کرد در این اوضاع‌ و احوال چه کاری از دستش برمی‌آید. خانه‌اش، محل آموزش‌های نظامی به زن‌ها و دخترها شد. پرستاری و... را هم یاد گرفت تا اگر لازم شد به کار بیاید. 
از حالت تهوع‌های گاه ‌و بی‌گاهش فهمید دارد مادر می‌شود. روزهای خانه‌‌نشینی‌اش شروع شده بود اما اقدس‌خانم از پای نمی‌نشست‌. سعی می‌کرد در شرایط جدیدی که دارد کارهای دیگری که از پسش بر می‌آید، انجام بدهد. دیگر هیچ تشییع شهید و نمازجمعه‌ای را از قلم نمی‌‌انداخت. بعد هم که جنگ تمام شد و تعداد بچه‌ها زیاد‌تر شده بود، انجام بعضی کارها برایش سخت بود، رفت سراغ کارهای دیگری که کنار بچه‌ها بتواند انجام بدهد. 
روزهای زندگی سیده‌اقدس حسینیان را که از نظر می‌گذرانی و به پایان کتاب می‌رسی، یک چیز دستت می‌آید و آن تعریف روشن‌تری از جمع ساحت‌ها در «الگوی سوم زن» انقلاب اسلامی است. ساحت‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی در زندگی این بانو ساحت‌های تفکیک‌شده و دور از همی نیستند، بلکه درهم تنیده‌شده و با هم جلو می‌روند. 
سیده‌اقدس حسینیان، پله‌پله پا در ساحت‌هایی که برای حضور یک زن در گفتمان انقلاب اسلامی تعریف شده، قدم نمی‌گذارد، بلکه همزمان با هم همه‌ اینها را پیش می‌برد و به جلو می‌رود. امثال خانم حسینیان به تعبیر رهبری ثابت‌ کرده‌اند که می‌توان زن بود، عفیف بود و در عین حال در متن و مرکز بود. 
        

5

          نه به تحجر! نه به تجدد!
تحقق الگوی سوم انسان با نگاهی بر کتاب خانه دار مبارز 

خدا توی کتاب آسمانی‌اش وقتی می‌خواهد دو نمونه انسان خوب را مثال بزند از دو زن نام می‌برد؛ نه یک زن و یک مرد. این نگاه انسانی خدا به زن به قول امروزی‌ها برایم خیلی نایس و قابل توجه بود. خدا در مقام رسیدن انسان به کمال بشری زن و مرد را تفکیک نمی‌کند که بگوید بگذار یک مرد مثال بزنم و یک زن که عدالت را برقرار کرده باشم. نه! برای خدا جنس زن و مرد مطرح نیست. تکامل انسانی مطرح است.

حالا توی دنیایی که هرکسی به اسم دفاع از زن نسخه‌ای برایش می‌پیچد، من دنبال چنین نگاهی می‌گردم. نگاهی که تعادل داشته باشد و اول هویت منِ زن را بشناسد و بعد با همان نگاه عادلانۀ خالق برایم نسخه بپیچد. 

 بین نگاه متحجرانه شرقی به زن و نگاه متجددانه غربی به زن که اولی او را صرفا در خانه و مطبخ می‌خواهد و تنها کارکردش را در خانواده معنا می‌کند آن هم نه به معنای متعالی خانواده، و دومی می‌خواهد به بهانه حضور زن در جامعه او را در خدمت نظام سرمایه داری بگیرد، من دنبال الگوی سومی می‌گردم که حالم را خوب ‌کند. نگاهی که بتوانم سرم را بالا بگیرم و بگویم: «آهای رفیق! ببین! این همون نسخه نایسیه که بهت گفتم!»
 
همان نگاهی که به بهانۀ دین، زن را خانه‌نشین نمی‌کند و مسئولیت اجتماعی برایش قائل است و ایمان دارد که در وجود زن انواع استعدادهای الهی نهفته که باید برای بهتر شدن خودش و محیط پیرامونش شکوفا شود. از طرف دیگر، مراقب است برای حضور زن در اجتماع و ایفای نقش اجتماعی‌اش زن را به دامان جریان غربی نیندازد و زنانگی زن را از او نگیرد. 

من یک مدل نزدیک به این نگاه را در کتاب خانه‌دار مبارز، پیدا کردم. خانم اقدس حسینیان سوژه اصلی کتاب، زنی است که از نظر من ویژگی بارزش دست کم نگرفتن خودش و کاری است که انجام می‌دهد. او در برهه‌ای از زندگیِ خود در سال‌های قبل از انقلاب، به همراه همسرش وارد فعالیت های انقلابی می‌شوند. خانه‌اش می‌شود محل فعالیت‌های انقلابی و حالا او تمام ظرافت‌های زنانه‌اش را روی کار مبارزاتی پیاده می‌کند. برای مثال وقتی امنیت خانه تیمی را به او می‌سپارند او پیشنهاد هوشمندانه‌ای می‌دهد‌: «نگاهم را به دور تا دور اتاق می‌چرخاندم، چشمم افتاد به گلدان چینی لب طاقچه که داخلش گل‌های مصنوعی قرمز داشت. علامت خوبی بود. کنار در خانه‌مان دو تا پنجره کوچک داشتیم. به ذهنم رسید گلدان را بگذاریم پشت پنجره. هروقت گلدان پشت پنجره بود یعنی خانه امن است و هر وقت نبود یعنی امن نیست...»

خانم حسینیان در بیشتر موقعیت‌هایی که برایش پیش می‌آید با ترکیب هوشمندی و لطافت کار را جلو می‌برد. مثلا بعد از انقلاب زمانی که از طرف جهاد سازندگی به روستاهای دورافتاده می‌رود همین ظرافت‌های زنانه در چادری که در آن اسکان دارد، باعث جذب زن‌های روستا و وسیله‌ای برای برقراری ارتباط با آن‌ها می‌شود. مثلا در بخشی از کتاب از زبان خانم حسینیان می‌خوانیم: «من وسیله خاصی توی چادر نداشتم، ولی همان را مرتب چیده بودم. کف چادر قالیچه نازکی پهن کرده بودم. دور تا دورش پتوی ابری با روکش سفید انداخته بودم و چندتا پشتی هم گذاشته بودم رویش...»

 در واقع خانم حسینیان در خیلی از مواقع شور، لطافت و ویژگی‌های زنانه خودش را در خدمت هدف بزرگتر از جنس اهداف انسانی به کار می‌گیرد. او همچنین بعد از پیروزی انقلاب وقتی وارد روستایی می‌شود که هنوز بوی مردسالاری از خشت خشت روستا بلند است تا جایی که زن های روستا از ترس شوهرهایشان حتی جرأت رأی دادن ندارند، محکم می‌ایستد و می‌گوید: «رأی دادن زن و مرد نداره! شما هم جزو مردم این روستا هستید. پس حق رأی دادن دارید» و اینطور از نگاه امام برایشان می‌گوید تا از حقوق عادلانه آگاه‌شان کند: «زن‌ها هم باید برای آباد شدن شهر و روستایشان کار کنند، باید باسواد بشنوند تا بتوانند بهتر زندگی کنند...»

در کتاب خانه دار مبارز می‌بینیم که اقدس حسینیان از دو نگاه متحجرانه و متجددانه فاصله گرفته و سعی کرده در صحن زندگی، در سه ساحت فردی و خانوادگی و اجتماعی نقش هایش را به خوبی بازی کند. 

و اما در آخر نکته قابل تامل در زندگی خانم حسینیان اهمیت نقش همسرش جواد آقا به عنوان یک مرد همراه و تشویق کننده است. شاید اگر همسر خانم حسینیان در طول زندگی به عنوان یک مرد مسلمان، همراه با خانم حسینیان نبود او در این سطح نمی‌توانست اثرگذاری داشته باشد و الگوی سوم زن را محقق کند. در حقیقت آن دو در کنار هم سعی کردند الگوی سوم انسان را محقق کنند.
        

0