ریشه های شر (ماجرای هری کیوبرت)
مارکوس، نویسنده معروف، دچار بیماری نویسندگان میشه، اون دیگه نمیتونه چیزی بنویسه. برای حل مشکل، دست به دامن هری، استاد دانشگاه و بهترین دوستش میشه. در خلال این درخواست کمک، متوجه میشه که هری در جوانی عاشق دختری زیر سن قانونی بوده و هری مهم ترین کتابش رو در موردش نوشته. 
دختری که مدتی بعد و بعد از چند دهه، جسدش پیدا میشه، تو حیاط خونه هری!
راز این عشق ممنوع برای همه فاش میشه و انگشت اتهام همه به سمت هری گرفته میشه، تنها کسی که به بی گناهی هری ایمان داره، مارکوسه...
داستان معمایی-جنایی تو یک شهر کوچیک که همه آدمها هم رو میشناسن و رازهای زیادی رو تو خودش پنهون کرده. به جرئت میتونم بگم بارها شگفت زده ام کرد. کلی درس نویسندگی هم گرفتم 😁
این یکی هم سریال داره که هنوز ندیدم.