کاتیا
در حال خواندن
0
خواندهام
8
خواهم خواند
2
توضیحات
این داستان کوتاه، درباره ی مهندسی اتریشی است که سال ها در روسیه در اسارت به سر می برده و اکنون، خاطرات خود را برای راوی بازگو می کند. او در بخشی از خاطرات می گوید: "من یادگارهای ایام اسارت خودم را با دوستم ـ عارف ـ در روزنامه ی "کاتیا" چاپ کرده ام. در واقع کاتیا، اولین و آخرین زنی بود که تاثیر فراموش نشدنی درمن گذاشت".
یادداشتها