برای شروع کتابهای توسعه فردی پیشنهاد میشه.
        

          پدر ثروتمند پدر فقیر" نوشته رابرت کیوساکی و شروش لیچتر است که در آن با دو نگاه متفاوت به پول و ثروت آشنا می‌شویم. کتاب با مقایسه دو پدر، یکی که دارای طبیعتی ثروتمند و دیگری فقیر است، به ما آموزش می‌دهد که برای تحقق آرزوهای مالی و ایجاد ثروت باید اصولی را در زندگی مالی خود رعایت کنیم. پدر ثروتمند، برخلاف پدر فقیر، از جوانی به تدریس درس‌های مالی و سرمایه‌گذاری آگاه شده و مفاهیمی مهم مانند "دارایی" و "بدهی" را فرا می‌گیرد. این کتاب با بیان روش‌ها و استراتژی‌هایی مبتنی بر فکر متفاوت از پول، به خوانندگان خود کمک می‌کند تا نگاهی جدیدتر به روابط مالی و تصمیم‌گیری‌های مالی داشته باشند.
        

          ترجمه ای که از این کتاب خوندم خیلی روان نبود و گاهی منو گیج می کرد . از طرفی شرایط ایران و وضعیت اقتصادی اون با شرایطی که در مثال های کتاب گفته میشه تفاوت های زیادی داره. اما خلاصه و مفید:
برای یک تلنگر در مورد نحوه ی مدیریت پول و افزایش دارایی ها و عمل جمله ی  « پول برای شما باید کار کند ، نه شما برای پول »  این کتاب واقعا مطالب مفیدی رو به من یاد داد. خوندن اون رو توصیه می کنم.
        

          اصلی‌ترین تلاش رابرت کیوساکی در این کتاب، تغییر دیدگاه خواننده نسبت به کار کردن است. در عین حال مسائلی را در کتاب مطرح می‌کند که شخصا خیلی آن‌ها را نمی‌پسندم. البته با فرهنگ کار کردن در اسلام هم در برخی جاها مغایراتی مشاهده می‌شود؛ اما در کل برای ما ایرانی‌ها که خیلی‌هامان فرهنگ تنبلی در بین‌مان رخنه کرده و دیدگاه‌مان به کار کردن دیدگاه اشتباه و ضرررسانی‌ست، باز مؤثر است.
توصیه می‌کنم با دقت بخوانید.
        

          سلام،کتاب خوبی نبود و جز چند  جمله تلنگر گونه برای یاددآوری حرف های پدر بزرگ بازاریم از جمله خرید دارایی درآمد زا به جای خرید بدهی.یا تاکید جهت کاهش هزینه به جای زیاد کار کردن و ... .
        

          "افراد معمولی برای پول کار می کنن
ولی ثروتمندان یاد گرفتن کاری کنن تا 💸 براشون کار کنه"
        

          در جاهای مختلف گفته‌ام که به نظرم مطالعه کتابهایی درباره موفقیت، مثل حمام گرفتن هستند. بیشتر حرفهای تکراری می‌زنند که بارها و بارها در جاهای مختلف دیده‌ایم، شنیده‌ایم و چه بسا وقتی پای سخنرانی خودمان برسد، ساعتی نیز درباره آن صحبت کنیم؛ ولی هر از چند گاهی مطالعه مجدد این تیپ کتابها، موجب تجدید قوا است. کیوساکی نیز همانند برایان تریسی و بسیاری دیگر معمولا کتابهای بازارپسند می‌نویسد ولی به نظرم در اینگونه کتابها نیز به همان دلیلی که آوردم، می‌توان گفته‌های ارزشمندی را یافت. پدر پولدار، پدر بی‌پول از این جهت کتابی متفاوت بود که تناقضها و تفاوتهای دو نوع تفکر را مقایسه می‌کرد. تفکری که از ترس و امنیت شغلی و پرداخت به موقع اقساط و ... می‌گوید در مقابل تفکری که شهامت ریسک حساب شده دارد و...
نظرات بیشتر درباره کتاب را در آدرس زیر نوشتم.
https://goo.gl/MkrfjC
        

          بسم الله النور 
خودم،  اصلا موافق،  جهت گیری ها و کلماتش نیستم،  فقط یک جاهایی که به تلاش مربوط می شد،  راضی کننده بود،،،  در کل اگر برمی گشتم،  سراغ این کتابها نمی رفتم. 
        

          اولین و مهم ترین کتابی که نماینده های شرکت های هرمی به شما معرفی می کنند همین کتابه..
        

          مسائل ساده ای بیان شده اما خوندنش خیلی بهتر از نخوندنشه
اگه از اقتصاد و امور مالی چیزی نمیدونین شروع خوبیه
        

          به هیچ وجه به درد کشور ما نمی خوره؛  هر چی نوشته غیرکاربردیه
        

          صرف نظر از تمام مسائل مالی که سعی در بیانشون داشت نکاتی که خیلی نظرم رو جلب کرد اینا بودن:
۱. طرز تفکر دو پدر که نمونه این طرز فکر رو در ایران زیاد میبینیم البته مدل تفکر پدر بی پول رو بیشتر از پولدار
۲. نوع روش آموزشی که پدر پولدار اتخاذ کرده بود
۳. اهمیت دادن به تفکر! فکر کردن به جای حفظ کردن و دنبال لقمه آماده بودن
۴. خلاقیت این دو دوست در دوران کودکی از ضرب سکه تا ایده کتابخونه واقعا جالب بود

"فکر میکنم همین چند مورد خیلی جای اهمیت و تفکر داره، هم برای خودمون هم برای آموزش نسلهای بعدیمون "
        

          باید اعتراف کنم تا قبل از شنیدن کتاب، نظر منفی نسبت به مطالب کتاب داشتم و احساس می‌کردم جزو کتب زرد قرار می‌گیرد اما نظرم تغییر کرد و توانستم میان باورهای اقتصادی ذهنم و نکات مطرح شده در کتاب، پلی بزنم و افکار اقتصادی‌ام را منسجم‌تر کنم. ( ما نباید برای پول کار کنیم، بلکه پول باید برای ما کار کند) جمله‌ای کلیدی در کتاب
        

          خیلی کتاب خوبیه. رابرت کیوساکی نویسنده، تاجر، معلم و سرمایه گذاره. نویسندگیش خیلی دلپذیره ولی چون برای موقعیت من مناسب نبود تا آخر نخوندم. به شدت به والدین و نوجوون هایی که میخوان در آینده ای نزدیک درآمدخوبی داشته باشن مفیده. لذت ببرین:))
        

          📚برشی از کتاب

 برنده ها از شڪست خوردن نمیترسند.
اما بازنده ها چرا. شڪست بخشے از فرایند موفقیت است ڪسانیڪه از شڪست دورے میڪنند از موفقیت نیز دورے میڪنند.

 📙اثر:#پدر_پولدار_پدر_بی_پول
✍نویسنده: #رابرت_ڪیوساڪی
 
        

          علی رغم میل باطنی‌ام برای خوندن این کتاب، خوندنش برام خیلی ارزشمند بود. باعث شد که بیشتر دوست داشته باشک در مورد مسائل مالی برم یاد بگیرم.
چرا امتیاز پایین ۳ بهش میدم؟
چون من از کتاب‌هایی که در دسته‌ی زرد قرار می‌گیرن، خوشم نمیاد. دوست ندارم حرف‌های دنیای سرمایه‌داری رو بشنوم و این دنیا رو زندگی کنم.
پس چرا با وجود این که بهش میگم زرد، خوندمش؟
چون که مطمئن بودم این کتاب، چیزهای خوبی برای یادگیری دارد. بیشتر با نگاه انتقادی شروع به این کتاب کردم و سعی کردم هر جا که می‌تونم یاد بگیرم. هر جا که قابل فکره، فکر کنم و هر جا که مخالفم، مخالف بمونم.
به نظرم همه‌مون باید در برابر واقعیت‌های دنیا، قرار بگیریم و بتونیم در برابر اون برخورد لازم رو داشته باشیم.
دنیای سرمایه‌داری هم چنین ویژگی‌ای رو داره. علی رغم حس بدی که دارم، سعی می‌کنم تعامل باهاش رو یاد بگیرم.
        

          بدون غر زدن بخوانیدش قرار نیست همه اش را قبول داشته باشید حرف‌های بسیار خوبی می‌زند
        

          سواد مالی : خیلی این کتاب به پهنای دیدم افزوده و ذهنیتی که راجب خیلی از مسائل داشتم تغییر یافت و بنظرم این مسائل نیازه که حداقل توسط خانواده به فرزندانمون یا حتی خودمون خوانده بشود.
        

          یادداشتم از کتاب را به زبان خودم میگویم:
انگار سرمان کلاه گذاشته باشند میدانی چرا؟چون میگویند درس بخوانید و پول با درس خواندن های سخت و فراوان به دست می آید .
ما خواندیم نه یک سال نه دوسال نه یک ساعت نه دوساعت بلکه ۱۲ سال و هر روزش ۱۰ ساعت و خواندیم 
و خواندیم و خواندیم  
این ۱۲ سال با آرزوی اینکه میخواهیم بزرگ که شدیم به همه آرزو ها و خواسته هایمان برسیم خواندیم. 
و الان آن ۱۲سال تمام شده آن ۱۰ ساعت درس خواندن هابرای کنکور تمام شده و الان آمده ایم که آرزو هایمان را زندگی کنیم و آمده ایم که خواسته هایمان را داشته باشیم ...
ولی 
با انبوهی از شکست مواجه شده ایم برای چه نمی دانم .
راستش میدانم ! 
چون سرمان کلاه گذاشته اند.