یادداشتم از کتاب را به زبان خودم میگویم:
انگار سرمان کلاه گذاشته باشند میدانی چرا؟چون میگویند درس بخوانید و پول با درس خواندن های سخت و فراوان به دست می آید .
ما خواندیم نه یک سال نه دوسال نه یک ساعت نه دوساعت بلکه ۱۲ سال و هر روزش ۱۰ ساعت و خواندیم 
و خواندیم و خواندیم  
این ۱۲ سال با آرزوی اینکه میخواهیم بزرگ که شدیم به همه آرزو ها و خواسته هایمان برسیم خواندیم. 
و الان آن ۱۲سال تمام شده آن ۱۰ ساعت درس خواندن هابرای کنکور تمام شده و الان آمده ایم که آرزو هایمان را زندگی کنیم و آمده ایم که خواسته هایمان را داشته باشیم ...
ولی 
با انبوهی از شکست مواجه شده ایم برای چه نمی دانم .
راستش میدانم ! 
چون سرمان کلاه گذاشته اند.
        

          "افراد معمولی برای پول کار می کنن
ولی ثروتمندان یاد گرفتن کاری کنن تا 💸 براشون کار کنه"
        

          من این کتاب رو نقطه عطف زندگیم میدونم
به بهترین دوستام که بیزینس و کاسبی میکنن هدیه دادم
بنظرم خیلی دیدگاه آدم رو نسبت به پول و سرمایه تغییر میده
        

          پدر ثروتمند پدر فقیر" نوشته رابرت کیوساکی و شروش لیچتر است که در آن با دو نگاه متفاوت به پول و ثروت آشنا می‌شویم. کتاب با مقایسه دو پدر، یکی که دارای طبیعتی ثروتمند و دیگری فقیر است، به ما آموزش می‌دهد که برای تحقق آرزوهای مالی و ایجاد ثروت باید اصولی را در زندگی مالی خود رعایت کنیم. پدر ثروتمند، برخلاف پدر فقیر، از جوانی به تدریس درس‌های مالی و سرمایه‌گذاری آگاه شده و مفاهیمی مهم مانند "دارایی" و "بدهی" را فرا می‌گیرد. این کتاب با بیان روش‌ها و استراتژی‌هایی مبتنی بر فکر متفاوت از پول، به خوانندگان خود کمک می‌کند تا نگاهی جدیدتر به روابط مالی و تصمیم‌گیری‌های مالی داشته باشند.
        

          صرف نظر از تمام مسائل مالی که سعی در بیانشون داشت نکاتی که خیلی نظرم رو جلب کرد اینا بودن:
۱. طرز تفکر دو پدر که نمونه این طرز فکر رو در ایران زیاد میبینیم البته مدل تفکر پدر بی پول رو بیشتر از پولدار
۲. نوع روش آموزشی که پدر پولدار اتخاذ کرده بود
۳. اهمیت دادن به تفکر! فکر کردن به جای حفظ کردن و دنبال لقمه آماده بودن
۴. خلاقیت این دو دوست در دوران کودکی از ضرب سکه تا ایده کتابخونه واقعا جالب بود

"فکر میکنم همین چند مورد خیلی جای اهمیت و تفکر داره، هم برای خودمون هم برای آموزش نسلهای بعدیمون "
        

          به هیچ وجه به درد کشور ما نمی خوره؛  هر چی نوشته غیرکاربردیه
        

          سواد مالی : خیلی این کتاب به پهنای دیدم افزوده و ذهنیتی که راجب خیلی از مسائل داشتم تغییر یافت و بنظرم این مسائل نیازه که حداقل توسط خانواده به فرزندانمون یا حتی خودمون خوانده بشود.
        

          کتاب تا حدودی غیر واقعی 
        

          کتاب "پدر پولدار، پدر بی پول" نوشته رابرت کیوساکی، از معروفترین کتابها در حوزه هوش مالی هست. این اولین کتابی بود که من در این حوزه خوندم و بنظرم جالب بود. البته ناگفته نمونه که نمودارها و اَشکال توی بعضی قسمتا برام فهمش سخت بود اما کلیت اون مطلب رو میشد فهمید.
رابرت کیوساکی از دو پدر صحبت میکنه. یکی پدر معلمش که پدر واقعیشه و تحصیلات بالایی داره اما همیشه درگیر قرضه و دارایی زیادی نداره. یکی پدر پولدارش که درواقع پدر دوستش مایکه و تا ۸ کلاس سواد داره اما پول روی پول میذاره. رابرت کیوساکی از اون آموزش مالی دریافت میکنه و به یه ثروتمند تبدیل میشه.
تو این کتاب یه سری نکات رو بهمون یاد میده که به واسطه پدر پولدارش یا به کمک تجربه شخصیش یاد گرفته. مثلا درباره مالیات و پول الکی به دولت ندادن، درباره تفاوت دارایی و بدهی، تفاوت شغل با کسب و کار و...
نکته مثبت دیگه این کتاب اینه که من مشتاق شدم بیشتر درباره هوش مالی بدونم و یاد بگیرم. 
رابرت کیوساکی میگه آموزش مالی چیزیه که باید در مدارس باشه اما جاش خالیه. پس خودمون باید به سراغش بریم.

من ترجمه آقای محسن مجدی کیا از نشر آرایان رو خوندم و ترجمه خوبی بود. درباره بقیه ترجمه‌ها اطلاع ندارم.
        

          کتاب خیلی آموزنده وجالبی بود به نظرم ذهن آدم روبازمیکنه وهوش مالی رو خیلی خوب آموزش میده
        

          بدون غر زدن بخوانیدش قرار نیست همه اش را قبول داشته باشید حرف‌های بسیار خوبی می‌زند
        

          مسائل ساده ای بیان شده اما خوندنش خیلی بهتر از نخوندنشه
اگه از اقتصاد و امور مالی چیزی نمیدونین شروع خوبیه
        

          برای شروع کتابهای توسعه فردی پیشنهاد میشه.
        

          به نظر من اصلا کتاب قوی نبود و وقتی که شما کتاب را میخوانید اصلا با جملات کنار نمی آیید و نمی توانید به راحتی آن ها را درک کنید به نظرم اگر که نسخه صوتی کتاب را گوش کنید خیلی بهتر است.
        

          علی رغم میل باطنی‌ام برای خوندن این کتاب، خوندنش برام خیلی ارزشمند بود. باعث شد که بیشتر دوست داشته باشک در مورد مسائل مالی برم یاد بگیرم.
چرا امتیاز پایین ۳ بهش میدم؟
چون من از کتاب‌هایی که در دسته‌ی زرد قرار می‌گیرن، خوشم نمیاد. دوست ندارم حرف‌های دنیای سرمایه‌داری رو بشنوم و این دنیا رو زندگی کنم.
پس چرا با وجود این که بهش میگم زرد، خوندمش؟
چون که مطمئن بودم این کتاب، چیزهای خوبی برای یادگیری دارد. بیشتر با نگاه انتقادی شروع به این کتاب کردم و سعی کردم هر جا که می‌تونم یاد بگیرم. هر جا که قابل فکره، فکر کنم و هر جا که مخالفم، مخالف بمونم.
به نظرم همه‌مون باید در برابر واقعیت‌های دنیا، قرار بگیریم و بتونیم در برابر اون برخورد لازم رو داشته باشیم.
دنیای سرمایه‌داری هم چنین ویژگی‌ای رو داره. علی رغم حس بدی که دارم، سعی می‌کنم تعامل باهاش رو یاد بگیرم.
        

          اولین و مهم ترین کتابی که نماینده های شرکت های هرمی به شما معرفی می کنند همین کتابه..
        

          بسم الله النور 
خودم،  اصلا موافق،  جهت گیری ها و کلماتش نیستم،  فقط یک جاهایی که به تلاش مربوط می شد،  راضی کننده بود،،،  در کل اگر برمی گشتم،  سراغ این کتابها نمی رفتم. 
        

          📚برشی از کتاب

 برنده ها از شڪست خوردن نمیترسند.
اما بازنده ها چرا. شڪست بخشے از فرایند موفقیت است ڪسانیڪه از شڪست دورے میڪنند از موفقیت نیز دورے میڪنند.

 📙اثر:#پدر_پولدار_پدر_بی_پول
✍نویسنده: #رابرت_ڪیوساڪی
 
        

          پدر واقعی اش، که او را «پدر بی پول» می نامد، و پدر بهترین دوستش که به راهنما و «پدر پولدار» او تبدیل شد. یکی از این مردان، تحصیل کرده بود و تمام عمر خود را به عنوان یک کارمند گذرانده بود، در حالی که دیگری، از تجارب خود در زندگی درس آموخته بود و مسیر کارآفرینی را طی می کرد؛ مسیری که او را به یکی از ثروتمندترین مردان در هاوایی تبدیل کرد. 
خیلی کتاب موثری بود برای من و خیلی آموزشی بود 🙃