نگران نباش

نگران نباش

نگران نباش

2.8
16 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

30

خواهم خواند

7

چشم ها را میبندم و ته مانده ی تلخی زبر زبانم را قورت میدهم و تلخی پایین میرود.جانور کوچک از پاهام بالا می آید و خودش را می اندازد توی شکمم.حالا انگار جانور کوچک هزار تکه میشود و شره میکند توی رگ هام...باید چای بخورم تا بچه قورباغه ها شنا کنند و بالا بیایند بیایند توی دهانم،بعد از ته حلقم بریزند توی کله ام آن وقت میتوانم فکر کنم

لیست‌های مرتبط به نگران نباش

یادداشت‌های مرتبط به نگران نباش