معرفی کتاب برلین الکساندرپلاتس اثر آلفرد دوبلین مترجم علی اصغر حداد

برلین الکساندرپلاتس

برلین الکساندرپلاتس

آلفرد دوبلین و 1 نفر دیگر
4.1
4 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

12

شابک
9786009561841
تعداد صفحات
516
تاریخ انتشار
1398/8/22

لیست‌های مرتبط به برلین الکساندرپلاتس

پست‌های مرتبط به برلین الکساندرپلاتس

یادداشت‌ها

به میدان ا
          به میدان الکساندر، برلین

[از سری رمان‌های بزرگ زبان آلمانی]
رمان آلفرد دوبلین از شناخته‌ترین آثار نویسندگان آلمانی‌ست. این رمان در سال ۱۹۲۹ منتشر شد؛ رمانی راجع به زیستِ کلان‌شهری در برلین و مردم برلین در اواخر دههٔ ۱۹۲۰. شخصیت اصلی داستان، فرانتس بیبرکُپف، کارگر بسته‌بندی مبلمان و کارخانهٔ سیمان و حدوداً سی‌ساله است که معشوقه‌اش را از سرِ خشم به‌شدت کتک زده و به همین دلیل چهار سال به زندان افتاده است. از زندان که آزاد شده متنبه شده و می‌خواهد زندگی‌ از سر بگیرد. همین می‌شود که به‌عنوان روزنامه‌فروش و مسئولِ فروش مشغول‌به‌کار می‌شود و به این ترتیب شب‌ها مدت زیادی در رستوران‌های الکساندر پلاتسِ برلین سر می‌کند- یعنی آنجا که نبض زندگی برلین می‌زند و شلوغ‌پلوغ و پرماجراست. بیبرکپف خیلی زود -‌برخلاف برنامه‌های بعد از آزادی‌اش‌- در راهی بی‌بازگشت می‌افتد و تمنایش برای یک زندگی خوب و بی‌دردسر بیشتر و بیشتر به بیراهه می‌کشد. او نمی‌تواند وسوسهٔ خوابیدن با یک روسپی را فروبنشاند و بعد از آن هم برای رفع گُرگُر شهوتش به خانه‌ای که در آن معشوقه‌اش «ایدا» را کتک زده بود می‌رود. ملاقات سرزدهٔ فرانتس برای مینا خواهر ایدا که در آن خانه زندگی می‌کند بدل به کابوس می‌شود. بیبرکپف پس از آن با یک قوّاد، راینهلد نامی، آشنایی به هم می‌رساند و عاشق امیلی می‌شود؛ یکی از روسپی‌های محلّهٔ روسپی‌ها. به جامعهٔ بزهکاران برلین می‌پیوندد، در یک سرقت مشارکت می‌کند و نشست‌وبرخاست با راینهلد گرفتار مسائل بزرگ و بزرگ‌ترش می‌کند. و دست‌آخر، با گذشته‌ای پر افت و خیز و آشوبناک در پشت سر، بعد از یک زندگی پر از بزهکاری، به شغل دربانی رو می‌آورد و در آغاز مسیری تازه در زندگی‌اش قرار می‌گیرد.
رمان آلفرد دوبلین تصویری چندوجهی و پیمایشی جامعه‌شناسانه و ماهرانه از زندگیِ یک مردِ به‌اصطلاح ساده در کلان‌شهر برلین دههٔ دوم قرن بیستم به دست می‌دهد. آلفرد دوبلین در این رمان تماماً برخلاف سبک نویسندگان آن زمان اثری بی‌همتا خلق کرده است؛ او در این رمان سبک‌های مختلفی را دخیل کرده و از یک نقش پیشرو برای یک شیوهٔ روایی مدرن بهره گرفته است که در آن انگیزه‌های اکسپرسیونیستی نیز مؤثر است. دوبلین، هشیار و خونسرد، طبقهٔ کارگر آن روزگارِ برلین را به تصویر می‌کشد و از مونولوگ‌های شخصی به گفت‌وگوهای رودررو و گفت‌وگوهای غیرمستقیم فرا می‌جهد، طوری‌که خوانندهٔ داستان بتواند در جایگاه یک مشاهده‌گر، واقعیتِ زندگیِ کلان‌شهر برلین را در تمام نماهایش ادراک کند. جالب این است که نمی‌توان رمان دوبلین را در یک سبک نوشتاری طبقه‌بندی کرد- دوبلین از تکنیک‌های بسیاری استفاده کرده است، مثل‌اینکه مونتاژ کرده باشد، آیه‌های انجیل را در رمان پراکنده است و بارها سبک گفتار را عوض می‌کند و با این شیوه، بیانی نیرومند به رمان بخشیده است. ردّ انگیزه‌های مذهبی همچون نخی قرمز در رمان پیداست، بعلاوه دوبلین بسیار خوب توانسته است وقایع پی‌در‌پیِ سیاسی را تا به قدرت رسیدن ناسیونالسیت‌ها در بیبرکپف به تصویر بکشد، همچنین شخصیت اصلی داستان و دیدگاه‌های متغیر سیاسی‌اش را. برای تفسیر این اثر سترگ دوبلین شیوه‌های بسیاری را می‌توان به کار گرفت. اینجاست که نبوغ این رمان آشکار می‌شود. این که رمان آلفرد دوبلین تصویری صادق و بی‌رحمانه از شرایط اجتماعی یک کلان‌شهر بعد از جنگ جهانی اول است و در بر دارندهٔ نقد اجتماعی‌، تنها یکی از منظرهای جالب است که خواننده می‌تواند در این رمان چندوجهی کشف کند.
        

1

          اوایل اصلاً نمی‌تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم و یه کم پشیمون بودم از گرفتن و شروع کردنش. اما کم‌کم تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم و در نهایت درونش غرق شدم. شیوه‌ی روایت بسیار من رو یاد سلین می‌انداخت. نمی‌دونم به خاطر ترجمه بود یا نثر دوبلین هم همین‌طوره. البته که گمونم از نظر تاریخی هم‌دوره بودن یا حتی شاید بشه گفت سلین تحت تأثیر دوبلین بوده. شایدم هیچ ربطی به هم نداشتن. تو نوشته‌های مربوط به این کتاب که جاهای زیادی گفته شده دوبلین تحت تأثیر جویس بوده.
حالا از اینا که بگذریم، «برلین الکساندر پلاتس» روایت مردی به نام فرانتس بیبرکف‌ه که بعد از آزاد شدن از زندان تصمیم می‌گیره شرافتمندانه زندگی کنه، اما خب، خیلی ساده است که فکر می‌کنه این کار شدنیه. پشت سر هم دچار بدبیاری می‌شه و دروگرِ مرگ با داسش مدام سر راهش قرار می‌گیره. اون‌چه برای من جالب بود اینه که این روایت انگار می‌تونه در هر کلان‌شهری رخ بده و شاید این ویژگی زیستن در کلان‌شهرهاست که ناگزیر بی‌شرافتی و بی‌اخلاقی و تبهکاری در تاروپودش تنیده شده. وقتی فرانتس از زندان آزاد می‌شه، می‌بینه برلین تغییری نکرده و بنابراین این اونه که باید برای دووم آوردن در شهر تغییر کنه، اما آخر داستانه که بالاخره این رو می‌فهمه و می‌پذیره. بعد از این‌که تا پای مرگ می‌ره و حتی می‌میره و فرانتس جدیدی به دنیا می‌آد. یکی از موضوعات دیگه‌ی کتاب هم این بود که چقدر مشکلاتی که برامون پیش می‌آد تقصیر حماقت خودمونه و چقدر انداختن تقصیر گردن چیزی به نام سرنوشت احمقانه است.
        

2

          .
برلین، الکساندرپلاتس 
نوشته آلفرد دوبلین
ترجمه علی‌اصغر حداد

بخش‌هایی از کتاب:

"و من سر برگرداندم و تمام ستم را دیدم، ستمی که در زیر آفتاب رخ می‌داد، و بنگر، اشک‌ها همه از آن کسانی بود که بر آن‌ها ستم می‌رفت و تسلاده‌نده‌ای نداشتند، و آنان که ستم روا می‌داشتند، پس قدرتمند بودند. آنگاه مردگانی را ستودم که پیش‌تر مرده بودند.

مردگان را ستودم. هر چیز به زمان خود، دوختن و ازهم‌دریدن، نگهداشتن و دورانداختن. مردگانی را ستودم که زیر درخت‌ها خفته‌اند، مردگانی که خوابیده‌اند." صفحه ۴۰۶


"می‌خواهم او را در آخرین جنب‌وجوش‌اش نشان بدهیم. او را تا آخرین لحظه مثل سنگ سفت‌وستخت خواهید دید، این زندگی به‌دور از هرگونه تحولی به راه خود می‌رود، ـ در حالی که فراتنس بیرگف سر خم می‌کند و سرانجام مثل عنصری که اشعه‌ی خاصی به آن بیابد، به عنصر دیگری بدل می‌شود. ولی، گفتن‌اش آسان است: ما همه بشریم. اگر خدایی هست ـ ما در برابرش فقط به‌واسطه‌ی نیکی‌ها و بدی‌هامان متفاوت نیستیم، ما هر یک طبیعتی دیگر و زندگی دیگری داریم، از لحاظ نوع، مبدأ و مقصد، با هم متفاوتیم." صفحه ۴۶۳

 .
📚 برلین الکساندر پلاتس: شاهدی بر آشوب شهر مدرن 🏙


رمان «برلین الکساندر پلاتس» نوشته آلفرد دوبلین، یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات مدرن آلمان است که در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. این رمان، داستان فرانتس بیبرکوف، کارگر ساده‌ای است که پس از آزادی از زندان، در شهری پرتلاطم و پرازدحام به دنبال جایگاهی برای خود می‌گردد. اما برلینِ دهه ۱۹۲۰، شهری است که هرگز به او آرامش نمی‌دهد.

بیبرکوف، ضدقهرمانی مدرن است که می‌خواهد خوب باشد، اما در این تلاطم ساختن و مضمحل شدن زندگی، سه بار شکست می‌خورد تا اینکه دچار تحولی عمیق در دیدگاهش به زندگی می‌شود. داستان او، زندگی تبهکاران و فرودستان جامعه را به تصویر می‌کشد و با وجود تلخی‌هایش، جوهره‌ای انسانی دارد که خواننده را تا آخر با خود همراه می‌کند.

دوبلین با استفاده از تکنیک‌های نوآورانه‌ای مانند جریان سیال ذهن، تکه‌تکه‌نویسی و بینامتنیت، تصویری زنده و پرجنب‌وجوش از زندگی شهری خلق می‌کند. او با ترکیب عناصر مختلفی مانند روزنامه‌ها، آگهی‌ها، ترانه‌ها و حتی متون مذهبی، اثری خلق کرده که نه تنها داستان یک فرد، بلکه داستان یک شهر و یک دوره تاریخی است.


شباهت به اولیس جیمز جویس؟
بسیاری از منتقدان، برلین الکساندر پلاتس را با اولیس جیمز جویس مقایسه می‌کنند. هر دو رمان از تکنیک‌های مشابهی مانند جریان سیال ذهن و چندصدایی استفاده می‌کنند و هر دو شهری مدرن (دوبلین و برلین) را به عنوان شخصیت اصلی داستان خود به تصویر می‌کشند. اما در حالی که اولیس بیشتر بر ذهنیت فردی تمرکز دارد، دوبلین به جمعیت و جامعه شهری می‌پردازد.
.
.

🎭 آلفرد دوبلین: صدای آشوب‌های قرن بیستم
آلفرد دوبلین (۱۸۷۸-۱۹۵۷) نه تنها یک نویسنده، بلکه یک پزشک، فیلسوف و روشنفکر بود که عمیقاً تحت تأثیر تحولات سیاسی و اجتماعی زمانه خود قرار داشت. او که از یهودیان آلمانی بود، در سال ۱۹۳۳ و با به قدرت رسیدن نازی‌ها مجبور به ترک وطن شد و سال‌ها در تبعید زندگی کرد. دوبلین با نگاهی تیزبین و انتقادی، در آثارش به مسائلی مانند فقر، خشونت و بحران‌های اخلاقی جامعه مدرن پرداخت.
وی در این رمان مشهور و مطرح خود نه تنها ناقوس هشداری برای آرمان‌های مدرنیته بود، بلکه به دور از کل نگری و یا دیدگاه‌هایی ماورایی، غوطه‌ور شدن توده مردمان در مغاک جنون جنگ جهانی دیگری را پیش‌بینی کرد. دوبلین پس از جنگ جهانی نخست آینه‌ای تمام‌نما از آلمان شکست خورده، مغلوب در تورم و سرشکستی را به تصویر می‌کشد که آبستن حوادث آینده است.
.
.

برلین الکساندر پلاتس نه تنها یک رمان، بلکه یک تجربه ادبی مهیج و تلخ است که خواننده را به قلب آشوب‌های قرن بیستم می‌برد. اگر به ادبیات مدرن و داستان‌های شهری علاقه دارید، این اثر قطعاً باید در لیست خواندنی‌های شما باشد.
.
.

دوبلین از زبان محاوره برلینی در اثر بهره برده که مترجم محترم به نیکی از پس ترجمه برآمده. خواندن اثری بسیار شگفت در ادبیات مدرن آلمان را با ترجمه‌ای مستطاب خدمت شما پیشنهاد می‌کنم.  

شخصا هیچگاه ملوس (امیلی/سونیا) و فرانتس و راینهولد را فراموش نمی‌کنم. بیچاره ملوس.

در پناه خرد


📖 پی نوشت:
دوبلین با این رمان ثابت کرد که ادبیات می‌تواند نه تنها بازتاب‌دهنده واقعیت، بلکه خود واقعیتی زنده و پویا باشد. او با قلم قدرتمندش، برلین را به یکی از شخصیت‌های ماندگار ادبیات جهان تبدیل کرد.
.
.


        

25