یادداشت فرزین منصوری
1404/5/13
ساعت چهار صبح. نمیتوانی کتاب را زمین بگذاری حتی اگر لازم باشد بخوابی. دفتر هفتمِ رمان را خواندهای و میلرزی. هوای شب پاییز کرمانشاه سرد است. هوای برلین سرد است. قسم میخوری که سالهاست چنین حسی از کتابی نگرفتهای. شگفتزده میشوی، گرچه براعت استهلال شاهنامهوارِ هر فصل را از نظر گذراندهای. میدانی چه میشود و باز هم نمیدانی. تا امشب دیوانهای افسارگسیختهتر از آلفرد دوبلین ندیدهای، با اینکه ساکنِ دیوانهخانهای.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.