با خواندن این کتاب یاد فیلم «زندگی زیباست» افتادم، اینکه چطور می‌توانند والدین با قوی و مسلط بودن به اوضاع به بچه‌ها امیدواری و امنیت بدهند. اینکه میتوانند قربانی شرایط سخت نباشند بلکه یک قهرمان زندگی باشند. در این کتاب داستان یک مادر قهرمان را میخوانید که در مورد سرطان چقدر زیبا حرف میزند بدون اینکه ترس را در کودکش فعال کند. راه سختی است وقتی ما بزرگترها از شرایط خسته شدیم بخواهیم نقش بازی کنیم اما اگر واقعا خودمان بپذیریم که یک جنگجو هستیم دیگر احتیاجی به بازی نیست و این طور برای خودمان و کودک مان دنیای زیبایی می‌سازیم.
        

          کتابی برای همراه کردن بچه ها با سیر درمانی افرادی که مبتلا به سرطان هستند.
در این کتاب مادر خانواده به سرطان مبتلا شده، مادری که از دید کودکانش هم سرسخت است،  هم خوشگل و هم یک ابر قهرمان
        

          سرطان از عشق متنفر است...
        

          کتاب به‌دردبخوری که با تمام وجود امیدوارم به درد هیچ والدی نخورد!
چگونگی برخورد یک والد مبتلا به سرطان با کودکش بسیار بر احساسات، اندیشه‌ها و رفتار کودک و درنتیجه طی‌کردن سیر منطقی بیماری توسط والد در شرایط آرام و همراه با عشق و آسودگی، بسیار تعیین‌کننده است.
پیرنگ قوی، تصاویر مکمل متن و فضاسازی جذاب از ویژگی‌های مثبت این کتاب بود.
        

          خیلی قشنگ بود و واقعا موضوع خاصی داشت. خیلی خوشم اومدد. :(((

اسم انگلیسی‌اش قشنگ‌تره cancer hate kisses 

یاد حرف ماجده محمدی که بهم گفت آخه  اصلا مامانا نباید مریض بشن...