جزئیات پست
1402/6/18 - 18:36

در هر دقیقه هفده نفر در جهان از سرطان شکست می خورند. هفده نفر که هر کدام مادر، پدر یا فرزند کسی هستند و در اتحاد با چند پزشک و پرستار در حال مبارزه با این بیماریاند. آمار از شکستها میگوید اما از پیروزیها نه؛ و از شکوه ناامید نشدن و ادامه دادن هم. بیایید با هم چند کتاب را که به سرطان پرداختهاند مرور کنیم:
«من یک نجاتیافتهام» سرگذشت نجاتیافتگان از سرطان است. داستان واقعی ۱۰۸ نفر که مسیر دشواری را طی کرده و جانسختی عجیبی از خود نشان دادهاند و حالا درست مثل سایر انسانها زندگی می کنند. این کتاب به هر کسی که در چنین راهی گام میزند توصیه میشود. به خودش، نزدیکانش و پزشکش! همهی آنها به امید نیاز دارند!
«کمی تا قسمتی معمولی» به تبعات ابتلا به سرطان میپردازد. نورا بعد از دوسال مبارزه با سرطان خون، آماده برگشتن به مدرسه است. جایی که برخورد همه با او مثل یک موجود ضعیف و شکستنی، کمکم او را به این نتیجه میرساند که بهتر است این راز را تا جایی که میشود از آدمها مخفی نگه دارد. آیا او موفق می شود؟
«زندگی من، خندههای تو» داستان یک مامان ابرقهرمان را تعریف میکند که دارد با سرطان میجنگد و بچههایش با بوسه و آغوش و لبخند به او مهمات می رسانند. طی داستان مخاطبان خردسال کتاب با جراحی، شیمیدرمانی، پرتودرمانی و عوارض هر کدام آشنا میشوند و میآموزند که میتوان با سرطان زندگی کرد به شرط آن که از مهربانی و حمایت عزیزانت بهرهمند باشی!
کتابهای مرتبط
61 نفر پسندیدند.
2 نفر نظر دادند.