لبخند بی لهجه

لبخند بی لهجه

لبخند بی لهجه

فیروزه دوما و 1 نفر دیگر
2.2
8 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

16

خواهم خواند

4

شش ساله بودم که پدرم برای یک سال به تهران منتقل شد.روزی که خانه مان را ترک کردم.بدترین روز زندگی ام-در آن شش سال-به شمار می آمد. من خانه مان را دوست نداشتم؛بلکه عاشق آن باغ بودم...

لیست‌های مرتبط به لبخند بی لهجه

یادداشت‌های مرتبط به لبخند بی لهجه

مهدی

1400/11/23

            «لبخند بی‌لهجه» یه استندآپ کمدیِ مکتوب از نویسنده‌ست. در مقایسه با «عطر سنبل، عطر کاج» کتاب ضعیف‌تری‌یه. و هم‌چون‌آن مصون از گزندِ ممیز باقی نمونده. جاهایی که نقطه‌چین می‌شه تابلوئه؛ حرفایی دربارهٔ احکام اسلام، حجاب، تسخیر لانهٔ جاسوسی و... که به طرز تابلویی نقطه‌چین شده و سپس رها شده!

«لبخند بی‌لهجه» خرده‌روایت‌هایی از زنده‌گیِ خانواده‌ای ایرانی‌یه که به امریکا مهاجرت کردن؛ خاطره‌گویی‌هایی برای خندوندنِ مخاطبِ امریکایی.
گرچه «عطر سنبل، عطر کاج» هم هم‌این‌طور بود؛ اما چون از زبانِ کودکی باهوش و جسور بیان شده بود، انگار دنیای کودکانه‌ش غلبه داشت. درحالی‌که «لبخند بی‌لهجه» بزرگ‌سالانه‌ست.
به‌نظرم «لبخند بی‌لهجه» معایبِ «عطر سنبل، عطر کاج» رو داره و مزایاشو نداره.

هرچند بعضی جاهاش برام جالب بود اما سربالایی و درازگویی زیاد داشت. خوندن‌شو تا آخرین صفحه بر خودم هم‌وار کردم چون کنج‌کاو بودم هم‌چه آدمی با مختصات و نگرشِ نویسنده، چه گزارشی از زنده‌گی در امریکا ارائه می‌ده.