برگ هیچ درختی
در حال خواندن
0
خواندهام
9
خواهم خواند
6
توضیحات
صمد طاهری آبادانی ساکن شیراز؛ داستان نویسی متمایز، کسی که با رئالیسم خاص خودش جادویتان می کند. " زخم شیر" را به خوبی به یاد داریم و تاثیرش بر حال و هوای داستان نویسی امروز. حالا با رمانی کوتاه میخکوبمان می کند؛ با قصه ی سیامک و عموعباس، با فضای به شدت پایبند به واقعیت و در عین حال بسیار فراتر از آن. " برگ هیچ درختی" روایت برگ هایی ست متعلق به هیچ درختی؛ درخت هیچ! برگ هایی معلق میان زمان و مکان..." من آدمِ بی شرفی هستم. این را عمه کوکب گفته. و عمه کوکب هیچ وقت حرفِ بی ربطی نمی زند. خودم زنگ زده و خبرش کرده بودم. با وانت بار لکنته ای آمده بود. لابد اول رفته بود دادستانی و پولِ گلوله ها را پرداخته بود که دژبانی اجازه داده بود بیاید توی پادگان"فروشگاه اینترنتی سی بوک
یادداشتها