اندوه جنوبی

اندوه جنوبی

اندوه جنوبی

محمد ایوبی و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

در داستان حاضر، نویسنده سرنوشت خانواده ای را به تصویر می کشد که در طی جنگ تحمیلی از زادگاه خود در عراق، آواره شده و در اهواز سکنی گزیده اند. پدر خانواده ـ آقا سید که فردی است با تعصبات خشک مذهبی پس از فلج شدن همسرش، سیده خاتون، همواره مشکلاتی را برای همسر و فرزندانش، "میرزاجواد" و "صفیه" می آفریند. از جمله این که به آن ها اجازه ی ادامه ی تحصیل را نمی دهد و با خشونت خود همواره آن ها را می آزارد. تا این که پوران خانم، زن همسایه، که صاحب دختری است با نام حمیده، تصمیم می گیرد به دلخواه خود صیغه ی آقاسید شده و پرستاری همسرش را برعهده می گیرد. در این راستا دلبستگی بین حمیده و میرزاجواد در خلال بازی های کودکانه، رخ می دهد. از طرف دیگر صفیه با میرزامحمود ازدواج می کند که حاصل این ازدواج پسرانی با نام های "ایرج" و "منوچهر" هستند. میرزامحمود همواره از این که صفیه نسبت به او بی اعتناست و نیز از تصمیم منوچهر برای رفتن به جبهه، شاکی است و این امر را ناشی از تشویق های جواد می داند و....