معرفی کتاب اندوه به خصوص کیک لیمویی اثر ایمی بندر مترجم لیلا حیدری

اندوه به خصوص کیک لیمویی

اندوه به خصوص کیک لیمویی

ایمی بندر و 1 نفر دیگر
3.0
8 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

2

ناشر
خزه
شابک
9786229984543
تعداد صفحات
284
تاریخ انتشار
1398/5/12

توضیحات

        ایمی بندر استاد خلق داستان های فراواقعی است. او که دکترای ادبیات و نوشتار خلاقانه دارد، در آثارش شخصیت هایی می آفریند که اغلب با توانایی های عجیبی پا به دنیای مردمان عادی می گذارند. رمان اندوه به خصوص کیک لیمویی مصداق بارز چنین آثاری است و در کارنامه ی ایمی بندر جایگاهی یکه و ممتاز دارد. داستان های این نویسنده به 16 زبان ترجمه شده و در نشریات معتبری از جمله گرانتا، هارپرز، تین هاوس و... به چاپ رسیده است. این آثار، جوایز فراوانی را هم از آن خود کرده اند که بیشترین سهم این جوایز نصیب اندوه به خصوص کیک لیمویی شده است.
      

یادداشت‌ها

          من همیشه فکر می‌کردم کیک‌ها و بستنی‌ها خوش‌بخت‌ترین و خوش‌حال‌ترین موجودات روی زمین هستند :))
واقعیت۱: ترجمه کتاب روان و دوست داشتنیه.
واقعیت۲: موضوع و سوژه کتاب برای من جدید و جذاب بود.
واقعیت۳: کتاب مفهموم قشنگی داشت، این‌که احساسات ما می‌تونه روی هر آنچه که باهاش در ارتباطیم موثر باشه، حتی میتونه به غذاهامون منتقل بشه و بعد به کسی که اون رو میخوره...
واقعیت۴: این کتاب خیلی معمولیه! به نظر من نویسنده اصلا نتونسته بود خوب داستانش رو دربیاره! احساس می‌کنم ایده کتاب سوخت شده :( می‌تونست لُب کلام رو خیلی جذاب‌تر با شاخ و برگ تو صد صفحه جا بده. پشت کتاب نوشته شده "ایمی بندر استاد خلق داستان‌های فراواقعی است. او دکترای ادبیات و نوشتار خلاقانه دارد" و خب با توجه به این‌که کتاب جز پرفروش‌ها بود من واقعا توقع یک داستان هیجان انگیز، پر از اتفاقات جذاب داشتم.
اگه طرفدار رمان‌های خطی و اروم هستید این کتاب می‌تونه گزینه مناسبی براتون باشه اما اگه مثل من عاشق هیجانید، شاید کمی دلسرد شید (:
پ.ن: من این کتاب رو از مترجمش هدیه گرفتم.
۲.۵ و با ارفاق ۳
بعدا نوشت: اگه من نویسنده بودم از کتاب یک داستان کوتاه نوجوان خوب در میوردم :دی
        

0

          اندوه به‌خصوص کیک لیمویی، همون طور که از اسمش انتطار می‌ره داستانی خانوادگیه. خانواده‌ای که طبیعی نیست و سرگذشت اندوه‌باری داره. المان‌های فانتزی داستان، جالب و به‌جا هستن و طوری چیده شدن که فضای رئالیستی داستان رو به هم نزنن. و راستش اصل داستان به دختری که می‌تونه حس آدم‌ها ر و از دستپختشون بچشه، هیچ ربطی نداره. نه اینکه این عنصر توی چشم بزنه و اضافه باشه. اتفاقا جذابیت کار همینه. منتها اصل داستان در مورد خانواده‌ایه که داره از هم می‌پاشه. بارها هم داستان شبیهش خوندیم و باز هم می‌خونیم.

کار خلاقانه‌ی نویسنده اینه که کشف این ماجرا رو بر دوش حس چشایی دختر خانواده گذاشته. دیگه قرار نیست شخصیت اصلی از حرف‌های مادرش بفهمه که خانواده‌شون خیلی‌وقته از هم پاشیده، جای اون، دستپختش رو می‌خوره. می‌خوام بگم این عناصر فانتزی، هسته‌ی داستان نیستن. تزئین داستانن. و البته تزئین خوبی‌ان.

روایت کار هم جالب بود. زیگ‌زاگ حرکت می‌کرد. جلو می‌اومد و بعد قدری به عقب می‌رفت و وقایعی رو دقیق تر و با جزئیات بیشتر بیان می‌کرد. این روش رو تا آخر ادامه داد و تونست ریتم داستان رو با همین ماجرا حفظ کنه. هرچند یک جاهایی به‌زور سر مخاطب رو می‌چرخونه تا یک ماجرایی رو نبینه و بعد جلوتر بهش بگه: «ببین توی فلان جا که گفتم اینا رفتن مغازه و اومدن بیرون؟ اون‌جا یک نفر رو کشتن.» این وقتی در بستر داستان و با الزامات روایت همراه نشه و تنها دلیلش این باشه که به این بهانه مخاطب رو غافلگیر کنم، گول زدن مخاطبه اسمش و اصلا کار شرافتمندانه‌ای نیست.

در کل کتاب خوبی بود.
        

14