روان درمانگران خوب قصه گویان خوبی هستند، آنان می‌دانند که چگونه با استفاده از دانشی قدیمی، مراجعان را نسبت به چیزهای واقعاً جدید گشوده نمایند. آنان می‌دانند چطور تجربیاتی بیافرینند که آگاه کننده و شفابخش باشد.

تفاوتی بین "درد تمیز" و "درد کثیف" قائل شوید. درد تمیز همان احساسات طبیعی و خودانگیخته، خاطرات و سایر رویدادهایی هستند که در زندگی هر کسی پیدا می‌شوند؛ اما درد کثیف یا رنج‌ها زمانی به وجود می‌آید که فردی سعی می‌کند دردهای طبیعی زندگی را کنترل کرده یا از آن‌ها اجتناب نماید.

از جمله زیر استفاده نکنید: "دست و پا زدن در شن روانه مانند سر و کار داشتن با اضطراب است." زیرا استفاده از این نوع ساختارها و جملات باعث می‌شود که یادگیری از طریق قوانین صورت گیرد، نه از طریق تجربه مستقیم. هرچند این دو حالت یادگیری در انسان‌ها چندان از هم جدا نیستند، اما استفاده بیش از حد از قوانین جهت‌دهنده می‌تواند امکان تأثیرگذاری از طریق پیامدهای مستقیم را کاهش دهد. در عوض، شما می‌توانید درک مستقیم را با ترکیب واژگان بین استعاره و موقعیت واقعی تقویت کنید.

ما خودمان مشکلات را می‌آفرینیم و سپس خود را قربانی آن‌ها می‌کنیم. این نبردی است که با همکاری ذهن شکل می‌گیرد. من دوزخ خودم هستم و سازنده مشکلات خودم. ذهن ابزاری بسیار نامطمئن است. اگر آن را کنترل کنیم، می‌تواند وسیله‌ای مفید باشد؛ اما اگر کنترلش نکنیم، مشکلاتی ایجاد می‌کند. ذهن ماشینی پر بازده است که می‌تواند میلیون‌ها مشکل را بدون نیاز به مواد اولیه به وجود آورد.