ساندویچ برای حیدر نعمت زاده
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
20
خواهم خواند
7
توضیحات
در این کتاب نه خبری از اشباح ترسناک و دیو تک شاخ هست و نه اثری از جن و پری و اسب بالدار، ولی داستان «علو» و «داوود» شما را از خنده روده برد می کند. این دو نفر عاشق دوچرخه سواری هستند، همین طور عاشق ساندویچ. اما نه دوچرخه سواری بلدند، نه پولی برای خریدن ساندویچ دارند. زنگ تفریح که می شود، دزدکی دوچرخه ی «امیرو» بچه شر کلاس را برمی دارند و می زنند به چاک. باید «ساندویچ برای حیدر نعمت زاده» را بخوانید تا ببینید که علو چه پدیده ای است. قطعا این کتاب همان قدر که نویسنده ی کتاب را خندانده، شما را هم می خنداند. می گویم: «علو! به دوچرخه ی این یارو دست نزن، شر می شود، این امیرو بچه ی خیلی بسیار دعواگری است، هیکل دارد به اندازه ی چی!» می گوید: «رکاب که بزنی، چراغ پشت گلگیرش روشن می شود، دیده ای؟ از دوچرخه ی عبدلو هم باحال تر است.» می گویم: «برعکس خود امیر، دوچرخه اش خیلی قشنگ و باحال است، چرخ هایش هم پر از نوارهای رنگی اند.» می گوید: «تازه یادش رفته قفلش کند» صدای جیغ و بوق و سوت بچه ها بلند شده، علو می گوید: «کاشکی ببازیم» می گویم: «چرا؟» می گوید: «چون امیرو در تیم منتخب مدرسه همه کاره است. شر است، همه اش دعوا می شود با آدم، عصبانیت دارد، مثل چی بچه ی نامردی است.»
لیستهای مرتبط به ساندویچ برای حیدر نعمت زاده
یادداشت ها