یادداشت
1403/6/5
سلام کتاب در عرض ۲ساعت تموم شد با بسی لذت. 📌چرا کتاب را خریدم:خب... این کتاب در واقع از همون رایگان های دوره نمایشگاه کتاب طاقچه بود و منم که از خدا خواسته:) 📌داستان:درباره دو پسرخاله(پسرخاله ها و پسر عمو ها کلا شر هستند)است که دوچرخه دوستان،امیرو را قرض(سرقت)گرفتند تا بروند ساندویچ بخرند اما... 📌فضا سازی:کل داستان به فضای طنزش مشهوره.اون لحن محلی و غیر ادبی که داره باعث شده کتاب برای نوجوانان باشه(اگر ادبی و منطقی تر روایت می کرد شاید حتی بهتر و با رده سنی بالاتر منتشر می شد.) 📌شخصیت سازی:خوب بود.عاشق اسم شخصیت ها شدم😁 💣نظر خودم💣:من بشدت با این لهجه محلی که داشت حال کردم.طنز نهان متن هم عالی بود.ارزش خوندن داره ولی خرید نه(قرض بگیرید). 📌امتیاز:در نهایت،امتیاز من ۴ از ۵. ⭐️⭐️⭐️⭐️ 💥بخشی از متن کتاب: یک نفر درست سر پیچ ساختمان سر راهمان سبز می شود.علو می گوید:《حیدر نعمت زاده است،حیدر خودمان.》 صدا می زند:《چطوری حیدر،خوبی جیگر؟حال و احوالت خوب هست فدایت شوم؟》 حیدر می گوید:《خیر باشد،صبح به این زودی!دوچرخه خریدهاید؟باریکلاه!》 علو می گوید:《از رفیقمان گرفتهایم فدایت شوم.》 #مرور #ساندویچ_برای_حیدر_نعمتزاده
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.