معرفی کتاب احضار کطولحو اثر هواردفیلیپس لاوکرفت مترجم پیمان اسماعیلیان

احضار کطولحو

احضار کطولحو

3.5
4 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

16

شابک
9786002965776
تعداد صفحات
386
تاریخ انتشار
1398/5/12

توضیحات

        قدرتمندترین حس بشر هراس استو بزرگ ترین هراس بشر، ناشناخته ها است.این کتاب منتخبی از برگزیده ترین و مشهورترین داستان های لاوکرفت است که به سعی پیمان اسماعیلیان جمع آوری و ترجمه شده است. و بی شک او نیز مانند شما خواننده ی عزیز که در حین خواندن این کتاب چیزهایی خواهید دید و شنید، چیزهایی دیده و شنیده و البته چون در بطن ماجرا بوده_در غیر این صورت کتاب را تمام نمی کرد و الان به جرگه ی خوانندگان خنیای شکارچیان پیوسته بود_ قطعا رویاهای صدق و جالبی دیده است که امیدورام نصیب تمامی علاقه مندان شود. این داستان ها به عنوان اسرارآمیزترین و مخوف ترین جهان ها شناخته می شوند.
      

لیست‌های مرتبط به احضار کطولحو

یادداشت‌ها

dream.m

dream.m

1404/4/22

          این کتاب ترسناک نیست!
این کتاب ترسناک نیست!
این کتاب ترسناک نیست!
با داستانهای این جلد  بیشتر حال کردم، فکر میکنم بخاطر ترجمه‌ی بهترش بود. مرسی از فرزین سوری و رفقاش :*
اما به تمام ارواح مردگان و خدایان ترسناک تاریخ کائنات قسم، هرکاری کردم ترسم نیومد. حتی خوندنش در نیمه شب، زیر نور رعد و برق درحالیکه پنجره اتاق بازبود و پرده ها با وزش باد سرد شکل ارواح رقصان رو بخودشون گرفته بودن، کمکی نکرد.
آقای لاوکرفت گرلمی، تو سعیت رو کردی، شایدم نکردی، شاید اگر تنبل نبودی و ایده های خلاقانه‌ات رو بیشتر پرورش میدادی بهتر بود. بنظرم  اون ایده‌ای توصیف نکردن موجودات ترسناک به بهانه‌ای اینکه کلمه‌ای برای توصیفشون وجود نداره ،یا صداهایی که هیچ بشری نشنیده و اینجور سرکار گذاشتن خواننده اصلا خوب کار نکرده. من میذارم به حساب تنبلی ذهنیت چون خودمم خیلی ازش استفاده میکنم وقتی حوصله توضیح ندارم.
.
.
در کل ایده های اولیه داستانها رو دوست دارم، ولی خیلی هول هولکی شروع و تموم میشن. درست مثل تعریف کردن کابوس سر صبحه.  یکی اگر باشه فن‌فیکشن این داستانا رو بنویسه خیلی خوب میشه :))  هر کدوم از داستانهای کوتاهش پتانسیل داستان بلند شدن رو دارن بنظرم.
.
.
هفت تا داستان کوتاه بود که  "موشها در دیوار" و "هیپونوس" رو بیشتر دوست داشتم چون اون فرم ابهام و معماگونه‌شون قویتر بودن از بقیه. از اون جمله های کذایی " در وصف نیاید" و " در این مقال نگنجد" هم  خیلی کمتر استفاده کرده  :)))))
.
.
دیشب که فیلم seven seal  رو دیدم بیشتر ترسیدم
        

0

        سلام 
ژانر وحشت ژانر مورد علاقه‌ی من نیست اما باز این کتاب که از مشهورترین کتاب‌های این ژانر هست رو خوندم و از انتخابم پشیمون نیستم. وحشت ناشناخته‌ی حاکم بر داستان‌ها واقعا به وجود آدم رخنه می‌کنه. هنگام خوندن این داستان‌ها نباید به دنبال پیروزی قهرمان باشید چون قهرمانی وجود نداره بلکه فقط قربانیانی مجنون دیده می‌شوند. 
انسان داستان‌های اچ پی لاوکرفت عاجز و ناتوان است و برای فرار از تاریکی دست به خودکشی می‌زند یا به مواد مخدر و مشروبات الکلی پناه می‌برد. 
داستان‌ها به شدت تاریک هستند. با این حال عطش دانستن ناشناخته‌ها شما رو مجبور به ورق زدن کتاب می‌کنه، حسی که شخصیت‌های داستان‌ها هم اونو دارند و خیلی از اوقات عاقبت خوبی براشون نداره. 
از بین داستان‌ها می‌تونم بگم رنگی از فضا، سلفیس، احضار کطولحو، غریبه و موجود پشت درگاه اونهایی بودند که من خیلی ازشون لذت بردم. 
کتاب به نظرم اصلا مناسب نوجوانان نیست. بیش از حد تاریک و وحشت‌زا هست اما برای بزرگسالان شاید جذاب باشه. 
پیشنهاد می‌کنم اگر به داستان‌های کوتاه ترسناک علاقه دارید به این کتاب یه نگاهی بکنید. 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

14

نعیمک

نعیمک

1403/9/24

          نمی‌شود بدون حرف زدن از آلن‌پو وارد ماجراهای لاوکرفت شد. سنت نوشتاری هر دو تقریباً شبیه هم هست. انگار چیزی ورای این دنیای مادی وجود دارد که ما آن را نمی‌شناسیم و همین موجب ترس ما است. جادوی سیاه، خدایان، علوم غریبه، زنده شدن مردگان و هر چیز دیگری که انگار با علم ما همسان نیست. و ترس اصلی داستان‌های لاوکرفت هم همین است و برای همین هم ماندگار است. 
برعکس داستان‌های ترسناک دیگر، ما از این که «نمی‌دانیم» چه اتفاقی برایمان می‌افتد و با چه روبرو هستیم می‌ترسیم. شبیه گم‌ شدن در دل شهری غریبه، ترس از تاریکی و ... این ترس‌ها با ترس از موش یا غول یا هیولا فرق دارند. داستان‌های لاوکرفت کوتاه هستند و خیلی سریع ماجرا را می‌گوید و از آن می‌گذرد. انگار بهت‌زده می‌مانی که چه شد! یا چرا یک‌هو تمام شد! ویژگی دیگر لاورکرفت خلق موجودات خداگونه‌ای است که حالا دیگر از خود لاوکرفت هم مشهورتر هستند (مثل کطولحو). 
خواندن آثار لاوکرفت دنیایی وهم‌ناک از سطح زیرین زندگی ما است. وقتی وقایعی پیش می‌آید که نمی‌دانیم از چه قرار است و انگار کسانی هم که می‌دانند جرئت بازگو کردنش را ندارند.
        

0

          داستان‌هایی تاریک اما نه چندان ترسناک.  لاوکرافت با چنان لحن حماسی و با شکوهی از ترس و تاریکی نوشته که به جای ترسیدن، از خواندن لذت می برید.
ادبیات حماسی گونه و با شکوهی داشت که مترجم هم به خوبی، اون حال و هوا رو منتقل کرده بود. ترسناکی اش شبیه ترسناکی داستان های هالیوودی بود. پر از چیزهای لزج و خون و خونریزی در نتیجه (حداقل در نظر من) ترسناک نبود. بیشتر مشمئز کننده بود. البته یک دلیل دیگه که از ترسناک بودن داستان ها کم می کرد، این بود که دائم بر ترسناکی،شومی، شیطانی بودن و ... تاکید می کرد و اون قدر خواننده رو درگیر توصیفاتش می کنه که قدرت تخیل آدم رو تحلیل می بره. شرح زیاد از ابهام و گنگی کم می کنه و ذهن انسان (حداقل ذهن شرقی) از موهومات و چیزی که نتونه درکش کنه بیشتر می ترسه تا چیزی که براش واضح و مشخص باشه. برای همین لاوکرافت در ترساندن انسان امروزی چندان موفق نیست.
بین داستان هاش، داستان رنگی از فضا رو بیشتر دوست داشتم و بیشتر قابلیت ترساندن داشت (هرچند موفق هم نشد) اما نوآوری بیشتری داشت و جالب بود.
خوندنش خالی از لطف نیست، به ویژه قدرت دنیاپردازی و ادبیات غنی توصیفی اش به نظرم داستان ها رو برای خواندن ارزشمند می کنه.
داستان ها به انتخاب مترجم برای این مجموعه گردآوری شدند و ترجمه هم بسیار خوب و متناسب بود.
        

0