معرفی کتاب پروست علیه زوال اثر یوزف چاپسکی مترجم شبنم نیک رفعت

پروست علیه زوال

پروست علیه زوال

یوزف چاپسکی و 1 نفر دیگر
4.1
14 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

19

خواهم خواند

20

شابک
9786007289983
تعداد صفحات
144
تاریخ انتشار
1401/12/2

توضیحات

        هنوز هم تصویر رفقایم پیشِ چشمم زنده است: خسته و کوفته بعدِ کار در سرمایی که به منفی 45 درجه هم می‌رسید، کیپ تا کیپ نشسته‌ زیر قابِ‌عکس‌هایی از مارکس و‌ انگلس و لنین، گوش و هوششان متوجهِ سخنرانی‌هایی که موضوعاتشان بسیار دور بود از واقعیتِ زندگیِ‌ آن‌روزهایمان.
در آن روزها نقش خیالِ پروست همدم من بود؛ می‌دیدمش نشسته در آن اتاقِ دم‌کرده‌ی محصور با دیوارهای چوب‌پنبه‌ای، که بی‌بروبرگرد جا می‌خورد و حتی شاید احساساتی می‌شد اگر می‌شنید بیست سال بعدِ مرگش اُسرای لهستانی، بعد از یک روز تمام سرکردن در برف و سرمایی که اغلب به منفیِ 40 درجه هم می‌رسید، سراپا گوش بودند برای داستانِ دوشس دو گرمانت، مرگ برگوت یا هرآن‌چه می‌توانستم از جهانِ‌ فکریِ‌ پروست به یاد بیاورم.
کیف و خوشیِ سهیم‌شدن در فعالیتی فکری که بر ما مسجل می‌کرد هنوز تواناییِ اندیشیدن و واکنش نشان‌دادن به مسائل ذهنی را داریم ــــــ مسائلی که ازقضا هیچ دخلی به واقعیتِ آن روزهایمان نداشت‌‌‌ــــــ حس‌و‌حالِ دلپذیری می‌داد به اوقاتی که در غذاخوریِ آن صومعه‌ی متروک سپری می‌شد؛ آن عجیب‌ترین کلاسِ‌ درسِ عالم، احیاگر دنیایی که می‌پنداشتیم تا ابد از دست رفته است.
نمی‌فهمیدیم چرا فقط ما، چهارصد افسر و سرباز، جان به در برده‌ بودیم، از میانِ‌ آن همه آدم،‌ پانزده‌هزار رفیق همرزمی که جایی پشتِ مدار قطبی، در اقصای سیبری، ناپدید شدند بی هیچ رد و نشانی. تهِ آن ماتمکده، لحظاتی که به همدمیِ خاطراتم از پروست، دولاکروآ، و دُگا گذشت، در خیالم خوش‌ترین ساعات عمر است.
      

لیست‌های مرتبط به پروست علیه زوال

پست‌های مرتبط به پروست علیه زوال

یادداشت‌ها

          ۱۴۳ صفحه در ۴ ساعت و ۴۵ دقیقه.
‌
سؤال‌های همیشگی و یکسان خاصی هستند که در باب کتاب خواندن پرسیده می‌شوند: چرا کتاب می‌خوانیم؟ چه بخوانیم؟ و الخ... اما، آن "آخرین" کتاب چه؟ اگر بدانیم به‌زودی خوهیم مُرد، کدام کتاب را به دست خواهیم گرفت؟
«پروست علیه زوال» شاید پیشکشی باشد به همین سنّت آخرین کتاب‌ها، آن‌جا که «چاپسکی» در عمل و در نهایت، به پروستی‌ترین شکل ممکن، خود را در اختیار حافظه‌ی ناخودآگاه خود قرار می‌دهد و در شب‌های سرد پس از بیگاری در روزهای منفی ۴۵درجه‌ای کمپ اسرای لهستانی در گریازاوِتس، داستان‌ها و صحنه‌ها و بازیافته‌های ذهنی‌اش را از کتاب «در جست‌وجوی زمان از دست رفته»، این شاه‌کار «مارسل پروست» برای هم‌رزمان اسیرش بازگو می‌کند و نگاهی نادر به معنا و مفهومِ به هنر و ادبیات روی آوردن می‌کند آن‌گاه که تنها مرگ، در ذهن و ضمیر حاکم است.
‌
آن‌گاه که تنها مرگ در ذهن و ضمیر حاکم است، «چاپسکی» و دیگر ۳۹۵اسیر هم‌رزمش در گریازاوِتس، برای فرار از این سایه‌ی شوم ذهنی، در سلسله سخنرانی‌هایی، هر شب، کسی در زمینه‌ای برای دیگران سخنی می‌گوید،‌ از تاریخ و آموزش‌های نظامی بگیر تا هنر، ادبیات، طرف خانه‌ی سوان، طرف گرمانت، مارسل پروست، در جست‌وجوی زمان از دست رفته... «چاپسکی»، در شب‌هایش، نقش و قوس‌هایی از شاه‌کار «پروست» را نقل می‌کند، شخصیت‌های اصلی و فرعی اثر را با جزئیات قابل توجه ترسیم می‌کند و اصالت، عمق و زیبایی اثر را به شکلی تکان‌دهنده تداعی می‌کند و در این میان دو تن از این هم‌رزمان این سلسله سخنرانی‌ها را مکتوب می‌کنند که بعدها در قالب مجموعه‌جستارهایی به چاپ می‌رسند که امروز، خوشبختانه به فارسی هم ترجمه شده‌اند.

اندیشیدن به این بازتاب‌های درخشان و نافذ در سرمای آن سرداب متعفّنِ گریازاوِتس، جایی که افسران اسیر هر شب چفت یکدیگر و با دهان‌های باز به سخنان «چاپسکی» گوش می‌دهند، تخیل می‌طلبد و خواننده را به حلقه‌ی این اسیران وارد می‌کند.
«چاپسکی» این پروست‌شناس قهّار، این شخصیت ملایم و در عین‌حال سرسخت، تابه‌حال کم‌تر شناخته شده است و «پروست علیه زوال»، یک خواندن شگفت‌انگیز است؛ کتابی کوچک اما فوق‌العاده است و مصداق بارز بازیابی زمان از دست رفته در "هنر" «مارسل پروست» است که چون فانوسی جادویی در دل تاریکی رذالت‌های بشری، سوسو زده و به سوسوزدن خود ادامه داده است...
        

0