بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

پولاددل

پولاددل

پولاددل

4.5
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

3

تا کجا براى انتقام مرگ پدرت پیش خواهى رفت؟ در مقابل کسانى که شهرت را تسخیر کرده و مى خواهند هرآنچه را دوست دارى از تو بگیرند چه مى توانىبکنى؟ دیوید چارلستون سوداى انتقام پدرش را در سر دارد. او تا کجا مى تواند به مقصودش نزدیک شود و تا چه اندازه مى تواند براى متوقف کردن استیل هارت پیش برود؟ناجیان همان کارى را مى کنند که دیوید انجام آن را در سر مى پروراند. گروهى مخفى که بر علیه اپیک ها فعال هستند و تلاش مى کنند آنان را از بین برده و عدالت را در شهر برقرار کنند. بطور اتفاقى دیوید با آنان همراه مى شود و ناجیان هم درمى یابند به وجود او احتیاج دارند.آیا دیوید چارلستون در کنار گروه ناجیان مى تواند بر استیل هارت فائق آمده و شهر را از دست او و همراهانش آزاد کند...

یادداشت‌های مرتبط به پولاددل

بسم الله ا
            بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از مه زاد من فکر نمیکردم دست برازم روی steel heart . فکر میکردم برم طریقه شاهان بخونم چون دلم برای فضای جذاب مه زاد تنگ شده بود .آمــــــــــــــــــــا ، آما. 
امان از سندرسون . امان از قلمش.
بخوام دقیق نگاه کنم من غیر از هری پاتر، کتاب فانتزی که در زمان معاصر یا مدرن بگذره رو نخونده بودم و فکر هم نمیکردم خوشم بیاد اما.
چه کرد این پولاددل. چــــــــــه کرد.
بسیار جذاب و روون بود. یعنی اینطور بخوام بگم میخکوب شده بودم و نمی تونستم چشم از کلمات بردارم .
از اونجای که زاویه دید اول شخص بود و من عادت نداشتم به این زاویه خیلی شگفت زده شدم ، خیلی عالی تونستم باهاش ارتباط بگیرم و با شخصیت اصلی همراه بشم.
نمیخوام زیاد روده درازی کنم اما از یه طرف دلمم نمیاد چیزی در وصفش نگم پس یه خلاصه ریز میدم و یکمم برای شخصیت های اکلیل می پاشم و انشالله یه یادداشت جامع تر برای قسمت دومش می نویسم.
داستان درباره دنیایی امروزی ماست که توسط یه کالامیتی دچار دگرگونی هایی شده. 
اپیک ها انسانهای با نیروهای ماورایی هستن که محض رضای خدا یه دونه ادم درست حسابی بین شون پیدا نمیشه و همه از دم خونخوار و وحشی ان.( اینجا اینو بگم که به یکی دو نفر شک دارم و نمیتونم قاطعانه بگم که اپیک ان و استتار کردن پس همینجا داشته باشید اینو تا وقتی برندون خلافشو بهم ثابت کنه)
داستان هم از یه بانک شروع میشه و قتل عامی که اونجا اتفاق میوفته ، اما بخواد ساده بگم اون قتل عامه در مقابل چیزی که باعثش بود چیز خاصی نبود( هه ، دارم مثل اپیکا رفتار میکنم، حال می کنید سرعت همرنگ شدن با جماعت رو؟)
یه پسر بچه هشت ساله تنها باقی مانده اون حادثه بود و حالا ده سال از اون موقع گذشته و طی ده سالی که پشت سر گذشته فقط و فقط یه هدف داره و چیزی جز اون نمی بینه.( هدفش رو لو نمیدم خودتون بخونید می فهمید)
خب ، تقریبا . اگه یه دختر بلوند جذاب رو فاکتور بگیریم و به قول خود دیوید :
حتی یه کشیش کور هم نمیتونه نگاهش رو از اون بگیره.
دیوید قصه ما یه پسر خیلی وراجه! وراجیش عجیب به دل من نشسته و این دور از انتظارم بود. جوری که اصلا دلم نمیخواد دهنش رو ببنده و هی قربون صدقه حرفا و فکرا و کارای تهور امیزش میرم.

خب ایا فقط دیوید چشمم رو گرفته؟
نخیرررررر
این کتاب پر از دلبران سیمین روی خوش قد و قامته( همه جز مگان)
مثلا کودی، با اینکه مشنگ میزنه و هی حرف جن و احضار روح میزنه خیلی نمکه و دوسش دارم
یا مثلا ابراهام. بر خلاف ظاهر داش مشتیش خیلی اروم و متینه و گوش شنوایی فوق العاده ای داره( کودیم این صفت رو داره)
تی یا با وجود تشر زدن به کودی خیلی خوب هواش رو داره و من اینو بسیار می پسندم.
پراف هم که نگم براتون، ( سوت بلبلی زدن) هرچند یه شک خیلی گنده بهش دارم .

خیالتون از بابت ترجمه هم راحت باشه، خیلی روونه و اصلا خستتون نمیکنه. و اینم بگم برم، فضای داستان شبیه لاکپشت های نینجاست. اگه از علاقه مندان به این انیمشین هستید حتما خوشتون میاد.