حالا با تمام شدن کتاب خوش‌خوان قدرت اسطوره می‌توانم با دقت بهتری توضیح بدهم و بفهمم که چرا قرآن اساطیر را چندان تحویل نمی‌گیرد!
اسطوره و اسطوره‌شناسی اگرچه در وضعیت فلاکت‌بار مکانیستی جهان معاصر نوعی راه آلترناتیو و پیش‌نهادی هستند و برای تمدن مدرن و تشنگی آن شربت حیاتی به حساب می‌آیند اما واقعیت آن است که اسطوره‌ها خطرناک هستند.
کمپبل اسطوره را رمز ارتباط بشر با قدرت متعال می‌داند؛ قدرت متعالی که برمبنای همین رمزشناسی، نه وجودی متشخص و نه فرا مادی و کیهانی که به نوعی شعور پنهان همین روابط ماده است.... هرچند تفکر اسلامی نیز به تفکیک یهودی میان امر متعال و جهان ادنی قائل نیست اما میان این رمزشناسی اسطوره‌ای و آن چه معرفت‌شناسی اسلامی بیان می‌کند فاصله بین توحید و شرک است. نقطه اوج فهم خطرناکی مورد نظر قیاس و هم‌ارزی بیان کمپبل میان خدای مذکر عبرانی و اندیشه الهه در مکاتب غیرابراهیمی ست که دقیقا توصیف مشرکانه‌ترین اندیشه مقابل توحیدی‌ست و براساس رمزگان اسطوره‌ای وزنی معادل توحید به خود می‌گیرد.
دست آخر هرچند اسطوره‌شناسی همان‌طور که نویسنده هم اذعان دارد، می‌تواند در بعد عملی کمک بزرگی به فلاکت جهان مدرن کند، در بعد معرفتی خطری بزرگ برای فهم حقیقت هستی در خود دارد....خطری به مراتب بزرگ‌تر از اندیشه‌های مکانیستی بیگانه با مفاهیم اسطوره‌ای
        

          از کتاب واقعاً هیچ خیانتی ندید، از کلمات، از داستان‌ها، تمثیل‌ها و استعاره‌ها، حتی اگر در مورد خیانت‌ها یا هیولاها یا هرچیز وحشتناک دیگری بودند" ا"

حق که کتاب عجیبی بود، پر از مفاهیم و با زبانی متفاوت، یا باید ترجمه‌ی دیگه‌ای پیدا کنم یا زبان فارسی‌ام رو تقویت یا به قول مصطفی ملکیان پالایش کنم، چون بعضی قسمت‌های کتاب اصلاً احساس دانایی بهم نمی‌داد، ولی هیچ ایده‌ای ندارم که چطور؟

مفهوم وجد و شفقت هم توی کتاب خیلی دوست‌داشتنی بودند

به طور کلی عاشق کتاب‌های مختلف در مورد بحث‌های معرفتی و شناختی‌ام و سوال‌های مثل خرافه و خرافه پرستی چیست؟ حقیقت کدام است؟ استعاره چیست؟ صدق و کذب چی‌ان و ربط همشون با هستی و زندگی چیه؟ به نظرم کتاب آقای عرفان خسروی با عنوان «فهم عمومی از علم و تکنولوژی» و کتاب آقای عبدالکریم سروش با عنوان «فلسفه چیست»، در این باره بحث کرده باشند، کسی پیشنهاد بهتری نداره؟
        

          این کتاب تجربه ی تازه ای بود. اسطوره ها داستان میگن و در یک لحظه‌ی خاص،یکی از این داستان ها بهت چشمک میزنه. همونیه که میگی چقدر جالب! و از اون به بعد میتونی جور دیگه ای هم به زندگی نگاه کنی ! 
بعضی جاها متوجه نمیشدم چرا کمبل از یه موضوع میرفت سراغ یکی دیگه و توالی بحثش مشخص نبود. اول فکر کردم از ترجمه است ولی با متن اصلی که تطبیق دادم دیدم مشکل از ترجمه نیست.راهی که اینجا پیدا کردم این‌ بود که فقط حس اون جمله رو گرفتم و ادامه دادم و تو کتابی با این حال و هوا جواب داد🤝🙂
اواخر این کتاب حال و هوای عرفانی پیدا کرده بود😁 جاودانگی و یکی شدن و خودت رو دیگری فرض کردن و حس شفقت و … . البته که میشه گفت تو کل این کتاب این حس و حال نمایان بود. 
خلاصه که اسطوره‌ها تو‌ ذهن من، قصه گوهای اعظمن.مثل شخصیت های کل فیلم ها و کتاب هایی که دیدم، این اسطوره ها هم می‌رن تو یه گوشه مغزم تا به وقتش، یه سنتز عجیبی رخ بد‌ه و شاید بفهمم اون حس جاودانگی و یکی شدن با اون نیروی اعظمی که کمبل میگه چیه!