گمشده لب دریا عمومیادبیاتدربارهی زبان و ادبیات گمشده لب دریا تقی پورنامداریان 4.1 7 نفر | 3 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 9 خواهم خواند 2 خرید از کتابفروشیها ناشر سخن شابک 9789643720438 تعداد صفحات 514 تاریخ انتشار 1399/5/20 توضیحات کتاب گمشده لب دریا، نویسنده تقی پورنامداریان. نقد ادبی ادبیات ایران شعر لیستهای مرتبط به گمشده لب دریا حسین دهلوی حافظشناسی 9 کتاب برای آشنایی با حافظ 0 8 یادداشت ها محبوبترین جدید ترین ابوالفضل شربتی 1400/10/30 حافظ، همواره، برای گسترهٔ وسیعی از پژوهندگان جالب و جذاب است. علمای ادبیات، عرفا، فیلسوفان (با مذاقهای مختلف) همه حافظ را میستایند و او را تفسیر میکنند. همین برداشتهای رنگارنگ است که سبب شده تا ادبیات پیرامونِ ذهن و زبان حافظ غنی باشد. یکی از آثار خوب دربارهٔ حافظ کار تقی پورنامداریان است. هدفِ نویسنده در این کتاب ساده است: در پی آنست که نسبت میان صورت و معنا را در شعر حافظ بیاید، یعنی به دو مسألۀ کلی میپردازد: نخست صورت و ظرایف هنری در شعر حافظ، و دیگری ساختار شعر او و پیوند معنایی و مسألۀ تأویل، یعنی این صورت چه نسبتی با معنا دارد. مایلم بیشتر از آنکه به محتوای کتاب بپردازم به مسألهای مهم اشاره کنم، مسألهای که در تمامِ حافظپژوهیها مشترک است و از قضا اختلافها بر سر همین است: خودِ حافظ که بود؟ چگونه بود؟ چه انسانی بود؟ آیا به تعبیر اهل عرفان او انسان کامل بود، یا به تعبیر امثالِ بهاءالدین خرمشاهی حافظ کاملاً انسان بود؟ این مسأله را در مرورم به این کتاب از نظر تقی نامداریان پی میگیرم، دنبال نظر او هستم، چراکه پاسخ به این پرسش است که به ما سمت و سوی کتاب را میفهماند. نامداریان معتقد است شعرِ حافظ خواننده را به سمتی خاص نمیکشد، اندیشهای معین، عاطفهای مشخص، خواه زمینی باشد خواه آسمانی. چرا؟ چون حافظ سرگردان است. از این رو، او نه اسیر حال و هوای عارفانه است و نه قیل و قالِ مفاهیمِ مادی و مجازی. کلامش مانند خودش است، به حکم انسان و طبیعی بودنش طبیعی است، هم مادی است و هم الاهی و روحانی. در نوسان است، گو اینکه در برزخی است. دلیل نویسنده چیست؟ اینکه شعرِ حافظ آینۀ تمام نمای ذهن اوست (به تعبیر خرمشاهی و شماری از اهل ادب، ما از زبان شاعر به ذهنِ شاعر میرسیم). اقتضاءِ حال شاعر متفاوت است. این تفاوتِ حال است که ارائۀ یک نظام فکری و فلسفی و اخلاقیِ معین را در شعر حافظ ناممکن میکند. شعر حافظ تنها دری به روی ما میگشاید تا از راهِ آن بتوانیم به عالم اسرارآمیز ذهن او راه یابیم، گویی باید خود را در مسیرِ شعر حافظ و خودِ او بیندازیم، انگار هر شعر حادثهای در ذهنِ اوست. نامداریان به نکتۀ جالبی اشاره میکند، باید شعرِ او و آن حادثه را تجربه کنیم. چگونه چنین میشود؟ با کلمات و ترکیبات و توصیرها و انواع ایهام و ظرافتها و دقایق زبانی و ساختاری، ویژگیِ شعرش اینست که ما را به کشف معانی پنهاناش وسوسه میکند. آیا آگاهانه است؟ خیر، او، خود، صمیمانه درگیر حادثهها شده است، حادثههایی که ذهن او را درگیر کرده، خودش غرقۀ این حادثههاست. درگیری با شعرِ او جفتشدن با ساختارِ ذهنِ اوست. شعرِ او نشان میدهد او به هیچ مسلک و مرامی دل نبسته، با اینکه میدانیم او درسخوان و استاد و محشی و مفسر هم بوده، اما زندگیاش سیلان داشته است (از اینجا به رازِ تغییر ابیات از جانب او میتوان پی برد. میدانید که احتمال قوی اینست که او برخی از ابیاتش را خودش تغییر میداده، دلایلش چه بوده؟ همین جذاب است، سیلانیِ ذهنِ او). ایهام شعر او و احتمال چند برداشت گوناگون ساختگی نیست محصول تجربۀ صمیمانۀ شاعر و گریزِ او از اندیشهای خاص است. بالاخره چه کنیم؟ به باورها و مکتبها و فکرها نمیتوان چنگ انداخت تا حافظ را تأویل کرد. باید چنین گفت که شعر حافظ ما را شکوفا میکند. نکتۀ مهم اینست که هر غزل را باید یک تجربۀ شاعر به حساب آوریم، نمیتوانیم بیتها را از هم جدا کنیم، همچنین نمیتوانیم به شرح واژگان و ابیات بپردازیم. باید نمودارِ غزل را پیدا کرد، هر غزل به اقتضاءِ وضعی از ذهنِ او گذشته. نامداریان میگوید کوشیده است تا شعر حافظ او را تفسیر کند، و به نظرم در این نقطه است که راه او از امثال خرمشاهی جدا میشود. 0 3 محمد میرشاهی 1401/12/1 سلام در این کتاب ارزشمند استاد با تفسیر بسیار بدیع و ارزشمند به من دید تازه ای در مورد غزلیات حافظ داد. بنابر برداشت استاد از شخصیت پیرمغان، این شخصیت نماد طبیعت دوگانه مادی و معنوی بشر می باشد (پیر اصطلاحی رایج در تصوف و عرفان و نماد معنویت و مغان نمادی از خرابات و می و شراب ) و بر این اساس باید به تفسیر غزلهای حافظ مبادرت نمود و در کل غزلهای حافظ بیان سرگشتگی انسان و نوسان بین این دو بعد وجودی می باشد. این کتاب رو به همه حافظ دوستان و علاقه مندان شعر کلاسیک توصیه می کنم. 0 25 علیرضا فتاح 1402/10/21 این را هم برای امتحان با حضرت خودش خواندم. نگارش این هم بس کلافهکننده است. مملو از اطناب! اطناب جانکاه! نگاهی که پورنامداریان به حافظ و مولوی دارد که سبک این دو را متاثر از شیوه بیان قرآن و ناشی از موانستشان با آن میداند، جالب است، هرچند به نظرم نتوانسته است انطور که باید از پس تبیین و استدلالش براید. البته تلاشش برای تببین رابطه طولی غزلیات حافظ جالب است و تا حد خوبی هم کارامد. هرچند بعضا مبتنی بر قراینی موهوم است، اما در کل توجه جالب نظری است. 0 2