معرفی کتاب سایه‌های جادو؛ سایه تاریکتر جادو اثر ویکتوریا شواب مترجم مریم رفیعی

سایه‌های جادو؛ سایه تاریکتر جادو

سایه‌های جادو؛ سایه تاریکتر جادو

ویکتوریا شواب و 1 نفر دیگر
4.0
16 نفر |
7 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

25

خواهم خواند

16

ناشر
بهنام
شابک
9786007132326
تعداد صفحات
392
تاریخ انتشار
1396/9/14

توضیحات

        :
... کل،  یکی  از  آخرین  بازماندگان  آنتاری­هاست،
  جادوگری  که  قابلیت  سفر در چند  دنیای  موازی  را  
که  از  طریق  یک  شهر جادویی  به  یکدیگر  متصلند، 
 دارد.  این  شهر  جادویی  لندن است  و کل  آنها  را  بر
  اساس  رنگ  نامکذاری  کرده است:  
لندن  خاکستری،  کثیف  و کسالت­بار  و  بدون  ذره­ای 
 جادو:  لندن  سرخ،  جایی  که  جادو  و  زندگی  تحسین 
 می­شرند  و  محل  زندکی  کل  است:  و  لندن  سفید، 
 جایی  که  مردمش  برای  کنترل  جادو  می  جنگند  و  آن 
 را  به  مرج  و  مرج  کشیده­اند.  زمانی  لندن  سیاهی  هم
  وجود  داشت،  ولی  کسی  از  آن  سخنی  نمی­گوید. 
 کل  در  جریان  یکی  از  سفرهایش  با  چیزی  مواجه  
می  شود که  همه  معادلاتش  را  درباره لندن  سیاه  به  هم 
 می­ریزد  و  باعث  می­شود  به  این  فکر  کند  که  شاید 
 سقوط  این  شهر  در  سال­های  دور  واقعا  پایان  
مصیبت­هایشان نبوده است...
  

      

لیست‌های مرتبط به سایه‌های جادو؛ سایه تاریکتر جادو

یادداشت‌ها

          این کتاب را از نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ خریدم. در واقع وقتی در غرفه‌ی کتابسرای تندیس دنبال کتابی مشابه هری پاتر می‌گشتم، کتابدار این کتاب را به من پیشنهاد کرد.
کتاب «تاریک تر از جادو» جلد ۱ از مجموعه ۳جلدی «سایه‌های جادو» است.

خلاصه کتاب:
در این کتاب داستان ۴ شهر روایت می‌شود که هر کدام درجه متفاوتی از جادو را تجربه می‌کنند. شخصیت اول داستان که «کل» نام دارد نوعی موجود است به نام «آنتاری». آنتاری‌ها می‌تواند بین شهرها جابجا شوند و به همین علت نقش پیام‌رسان را ایفا می‌کنند. کل هر از گاهی در این جابجایی ها برای خودش کلکسیون نیز جمع می‌کند. یعنی اشیای خاص و قیمتی را از شهرهای مختلف جمع می‌کند و به شهر خود می‌آورد که البته این کار غیرقانونی است. ماجرا از آنجا شروع می‌شود که یکی از این اشیایی که به دستش می‌رسد شی عادی نیست (جادویی است... در واقع خود جادوست) و این شی دردسرهای فراوانی برای کل ایجاد می‌کند و وظیفه سنگینی بر دوش او می‌گذارد.

نقاط مثبت:
• این کتاب نه به خوبی هری پاتر اما شبیه آن است. دنیاها و داستان‌ها به طور کلی متفاوت است ولی لابه‌لای آن شباهت‌هایی پیدا می‌شود. 
• داستان بجز ۲ فصل اول که تعریف فضای کلی ست، بسیار جذاب است و کشش زیادی دارد. من این کتاب را وقتی دست می‌گرفتم خیلی سخت زمین می‌گذاشتم. گاهی ۲-۳ ساعت پشت هم می‌خواندم بدون آنکه متوجه گذر زمان شوم.

نقطه منفی:
• ترجمه کتاب خیلی ضعیف است. بهتر بگویم: ترجمه‌های کتاب خیلی ضعیف هستند. این کتاب در ایران توسط ۳ انتشارات ترجمه و چاپ شده که هر ۳ به شدت بد ترجمه شده‌اند. این ترجمه ضعیف باعث می‌شود که مخاطب خیلی دیر بتواند در ذهنش فضاسازی کند و با داستان انس بگیرد. خیلی از جملات این کتاب در جای خود قابل درک نیست و باید چند فصل از آن بگذرد تا شاید کمب معنای آن مشخص شود. (که شاید بعد از چند فصل هم مشخص نشود و تا آخر داستان نامعلوم بماند!) خلاصه اوضاع عجیبی ست.
پیشنهادم این است که اگر می‌توانید نسخه انگلیسی کتاب را بخوانید.
        

2

          خیلی خب خیلی خب 
این کتاب رو دقیقا همین الان تموم کردم و خواستم تجربه خاصی که باهاش داشتم رو بهتون بگم. 
اول اینکه این کتاب واقعا داستانش لیاقت پنج ستاره رو برای من داشت
این نیم رو که من دادم به خاطر ویراست و ترجمه خیلی خیلی ضعیفش بود
البته من تو تصور دنیا خیلی به مشکل بر نخوردم اونطوری که یه سری ها گفتن، اما خب...در کل خوب نبود‌..

اما بیاید راجب خود کتاب بگم
جهان سازی خیلی خوبی وجود داشت، اما به نظرم نویسنده باید کمی راجب سیستم جادویی بیشتر توضیح میداد با این حال چیزی هم نبود که خیلی نو باشه پس تصورش ساده و آسون بود (من این رو ضعف نمی‌دونم گاهی وقتا اینطوری می‌تونه بهترم باشه) 
شخصیت ها بسیار گرم و صمیمی بودن، حسابی احساساتشون رو میتونستم حتی با خشکی ترجمه لمس و احساس کنم

دو شخصیت اصلی ، دلایلا بارد و کل عزیزم 
بسیار قابل لمس بودن و فکر میکنم دلایلا از محدود کارکتر های زنی بود که هم احساس زنانگی رو جاهای که لازم بود میداد و هم بسیار قدرت مند بود

داستان جالبه ، راجب یک لندن جادویی یک لندن بدون جادو یک لندن شرور و یک لندن مرده است
سه لندن اول با هم در ارتباطن، 
لندن جادو ، جادو رو غرور آمیز می‌دونه
لندن بدون جادو از وجودش خبر نداره و جادو درونش کمیابه
لندن شرور(لندن سفیده من همینطوری بهش میگم) جادو رو چیزی می‌دونه که باید به بند کشیده بشه

و لندن مرده، لندنیه که مردمش به خاطر جادو به جنون رسیدن...
داستان کمی کند شروع میشه و شروع داستان در واقع ورود یک چیز از لندن مرده است ، اما خب من از اینکه اینقدر کند شروع شد شکایتی نداشتم ، میشد گفت این کش دادن ها رو برای شناختن دنیا و شخصیت ها حتی دوست هم دارم

در نهایت باید بگم، برومنس خوبی داشت به شدت از این وجه اش لذت بردم، به شدت رمنس خوبی داشت اصلا سریع نبود (کاملا پسند من)

اره دیگه... امیدوارم شما هم بخونید و خوشتون بیاد 


        

6