معرفی کتاب اندوه جنگ اثر بائو نینه مترجم مسعود امیرخانی

اندوه جنگ

اندوه جنگ

بائو نینه و 1 نفر دیگر
3.6
6 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

6

ناشر
افق
شابک
9789643697396
تعداد صفحات
264
تاریخ انتشار
1394/6/16

توضیحات

        
بعد از آن عملیات، دیگر کسی نامی از گردان بیست و هفتم نمی برد، گرچه ارواح، اشباح و شیاطین زیادی در آن شکست مرگبار متولد شدند. آنها در گوشه و کنار جنگل رها و سرگردان بودند. از آن موقع به بعد بود که اسمش را گذاشتند جنگل ارواح جیغ زن.
بائو نینه (1952) نویسنده ویتنامی یکی از ده بازمانده ی بریگاد پانصد نفره ی جوانان است که در سال 1969 به جنگ اعزام شدند. انتشار رمان اندوه جنگ با استقبال فراوانی مواجه شد. بعضی منتقدان اندوه جنگ را بهترین اثر ادبی درباره ی جنگ ویتنام می دانند.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به اندوه جنگ

لیست‌های مرتبط به اندوه جنگ

خنده سرخسفر به انتهای شبدر جبهه  غرب خبری نیست

ادبیات ضدجنگ

52 کتاب

قرار است وجود خود را بفروشم. قرار است نیست شوم، غرق در شومی و پلیدیِ جنگ. می‌خواهم خود را فدا کنم. از وجودم چیزی نخواهد ماند. نمی‌دانم این کار را چرا انجام می‌دهم، می‌دانم وجودم زخم خواهد دید. شاید زخمش هیچگاه التیام نیابد. اما انجامش می‌دهم. چرا؟ ضروری است؟ برای روحم تحمل این زجرِ مطالعه‌ٔ ادبیات ضدجنگ ضروری شده است. چرا؟ معمولا شرح علتِ امورِ ضروری کارِ سختی است. علتی ندارم برایش. توجه‌ام به آن جلب شده است، قوای ذهن‌ام را اشغال کرده است و وجودم معطوف به آن شده است. پس انجامش می‌دهم و زجر می‌کشم. اینجا لیستِ آثار ادبیات ضدجنگی که پیدا کرده ام را قرار می‌دهم (مشخصا ترجمه‌ها و آثار فارسی را. چون هدفم فهم جامعهٔ ایران است). حتما برای هرکدام از این کتاب‌ها که بخوانم، مرور خواهم نوشت و سعی خواهم کرد تکه تکه تصویرِ کلیِ ادبیات ضدجنگی را که می‌خواهم معطوف به فهمِ جامعهٔ ایران باشد را تکمیل کنم. اصلا ادعا چیه؟ باور دارم که ادبیات تصویری از جامعه را نشان می‌دهد، این بدان معنا نیست که تصویرِ تمام جامعه در ادبیات منعکس می‌شود (هیچ اثر و روایتی نمی‌تواند همه‌چی را به تمامه در خود بازنمایی کند) و این گزاره بدان معنا نیز نیست که ادبیات چیزی جز بازنمایی جامعه نیست، یعنی کارکردهای دیگری نیز برای متنِ ادبی قابل تصور است. در کنار این، باور ندارم که برای فهمِ جامعه نوعی متن‌بسندگیِ ادبیات‌پایه مکفی و از قضی حتی ممکن است؛ یعنی ادبیات مفری برای فکر در باب جامعه است و فهمِ جامعه طبیعتا و قطعا منحصر در متنِ ادبی نیست. پس، متنِ ادبی به فراتر از خود (تاریخ و جامعه) ارجاع دارد و از این حیث منطقی است که برای فهمِ جامعه بتوانیم ادبیات را فراخوانی کنیم. در این لیست، که تا اینجا بدونِ جست‌وجوی روشمند و صرفا با پرسان پرسان گشتن، سرچرخاندن و بُر خوردن میانِ کتاب‌ها تشکیل شده است، سعی کردم به جوانب مختلفِ چیزی که بهش "ادبیات ضدجنگ" می‌گیم توجه داشته باشم. در نهایت هیچ ادعایی ندارم و با تمام وجود گشوده هستم به هر اتفاقی که در این مسیر بیافتد. هیچ چیز را مفروض نخواهم گرفت جز اینکه "جنگ سراسر پلیدی است و چیزی در جنگ پرتویی از روشنایی ندارد." این لیست را بسیار ادیت/ویرایش خواهم کرد. حتما اگه نکته‌ای هست، اثری را جا انداخته ام، اثری را به اشتباه در لیست قرار داده و خلاصه هرچه بود خیلی خوشحالم می‌کنید بهم اطلاع بدید. اگر در این مسیر به هر کدام از کتاب‌ها رسیدم که دوست داشتید همخوانی کنیم، البته باید جدی و ضربتی باشید، بهم خبر بدید. شاید بتونیم هماهنگ کنیم و هم‌فهمی کنیم با کتاب‌ها. جا دارد از همهٔ کسانی که در مورد این دغدغه باهاشون حرف زدم و توی پیدا کردن آثار بهم کمک کردن تشکر کنم. مشخصا از علی آقای عقیلی‌نسب عزیز که واقعا زیادی کمکم کرد. دمت‌گرم مرد 🙏✌️ پی‌نوشت: لیست ابتدایی است و هرچی ایراد است برگردهٔ منه و حتما بهم اطلاع بدید. خوشحال می‌شم.

57

پیش رویجامعه های ماقبل صنعتی: کالبدشکافی جهان پیشامدرنبرج سکوت

سیاهه‌ی دوصد

100 کتاب

15 سال پیش «سیاهه‌ی صدتایی رمان» را نوشتم. در این فاصله‌ی پانزده ساله بیش از هزار کتاب جدی خوانده‌ام که 920 تا را شماره زده‌ام و یادداشتی ولو کوتاه نوشته‌ام درباره‌شان. بارها از من خواسته‌اند که افزونه‌ای بزنم بر سیاهه‌ی صدتایی و مثلاً سیاهه‌ی دوم را بنویسم و من همیشه بهانه آورده‌ام که هر که صد رمان بخواند، خود در رمان قریب‌الاجتهاد است و ادامه را به سلیقه‌ی تربیت‌یافته‌ی خودش انتخاب خواهد کرد. فرار از مصاحبه با همشهری جوان و پیگیری‌های مداوم خانم حورا نژادصداقت باعث شد تا قبول کنم سیاهه‌ی جدیدی بنویسم. اما این سیاهه، سیاهه‌ی دوم نیست. حتا سیاهه‌ی رمان هم نیست. در حقیقت انتخابی‌ست از به‌ترین کتاب‌هایی که در این پانزده سال خوانده‌ام. می‌خواستم به ترتیب اهمیت باشند که این ترتیب هم رعایت نشد. بیش از بیست ساعت کار مفید و پنجاه ساعت کار غیرمفید به انتخاب آثار گذراندم و حاصل‌ش شد همین «سیاهه‌ی دو صد». اما توضیحی مهم راجع به «سیاهه‌ی دو صد». تنها به رمان نپرداخته‌ام، اما به یقین می‌گویم که هیچ عنوانی هرگز از مفهوم ادبیات تهی نیست در این سیاهه. اگر دقیق‌تر بنگریم و رمان را ادبیات تعلیق بدانیم، می‌توان گفت که آن‌چه در این سیاهه آمده است حتا در سرزمین‌های دوردست از مرزهای کشور رمان، تنه می‌زند به رمان. یعنی کتاب تاریخی و مقاله‌ی بلند و حتا متن‌نامه‌های مذهبی در این سیاهه تعلیق دارند و از منظر ادبیات به آن نگاه شده است. اصح و ادق این که رمان‌نویس ام‌روز نیاز به متونی دارد که پیکره‌ی داستان را نشان بگیرد؛ پیکره‌ای که دیگر نه شخصیت است و نه فضا و نه حتا درام؛ پیکره‌ای که ذات مفهومی رمان است... همه‌ی عناوین انتخاب شده با این پیکره هم‌راستاست. «سیاهه‌ی دوصد» سیاهه‌ای است از جنس ادبیات برای رمان‌نویس... ثلث‌ش حتما سلیقه‌ی من نگارنده است اما یحتمل دوسوم‌ش مشترک است در بسیاری نگاه‌ها... خوش‌حالی دیگری دارم که نمی‌توانم پنهان‌ش کنم. پانزده سال پیش وقتی سیاهه‌ی صدتایی رمان را می‌نوشتم، دربه‌در می‌گشتم دنبال مولف فارسی‌زبان و رمان فارسی و داستان ایرانی... کم از ده درصد، رمان و داستان داخلی یافتم... تازه آن هم با اغماض... و حالا نویسنده‌گان نیمی از آثار «سیاهه‌ی دو صد» فارسی‌زبان‌ند... رضا امیرخانی، 15 اردیبهشت 1397

116

یادداشت‌ها