معرفی کتاب هیاهوی بسیار برای هیچ ... اثر ویلیام شکسپیر مترجم فریده مهدوی دامغانی

هیاهوی بسیار برای هیچ ...

هیاهوی بسیار برای هیچ ...

ویلیام شکسپیر و 1 نفر دیگر
3.4
7 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

17

خواهم خواند

8

شابک
9646581110
تعداد صفحات
144
تاریخ انتشار
1378/2/11

توضیحات

        اثر حاضر نمایش نامه ای است کلاسیک در قالب ظنز که برای نخستین بار در ایران منتشر شده است .داستان نمایش درباره تهمتی است ناروا به دوشیزه ای عفیف به  نام((هیرو)) .((شکسپیر)) در نگارش این نمایش نامه از آثار((باندلو))، نویسنده  ایتالیایی و از پنجمین سرود داستان((رلان خشمگین)) اثر((آریوست)) متاثر بوده  است .شخصیت های داستان عبارت اند از :((لئوناتو/ فرماندار مسینا))، ((هیرو/  دختر لئوناتو))، ((دن پدرو/ شهریار آراگن))، ((بندیک/ نجیب زاده ای جوان از  اهالی پادوا))، ((بئاتریس/ خواهرزاده لئوناتو)) و چند بازیگر دیگر .نخستین  پرده نمایش در صحنه ای مقابل خانه((لئوناتو)) به اجرا درمی آید .((هیرو))،  ((بئاتریس))، ((لئوناتو)) و دیگران به همراه پیکی وارد می شوند .((لئوناتو))  طی نامه ای از آمدن((دن پدرو)) به((مسینا)) آگاه می گردد .پیک به او می گوید  که((دن)) پس از نبردی افتخارآمیز به زودی به شهر خواهد رسید .پیک درباره  خدمات((بندیک)) در جنگ سخن می گوید تا این که((دن پدرو)) و یارانش از راه  می رسند .((لئوناتو)) از آنان در خانه خود پذیرایی می کند، اما .....
      

یادداشت‌ها

عصماء

عصماء

3 روز پیش

          به نام  آنکه جان را  فکرت  آموخت 

نمایشنامه ای شیرین، زیبا و نه چندان طولانی که شما را خسته کند. با ترجمه قدیمی  و دلنشین آقای عبدالحسین نوشین که دیالوگها رو با هنرمندی تمام برای ما ایرانیان جذاب و قابل فهم کرده بود بی آنکه به اصل آن خدشه ای وارد شده باشد یا رسم امانتداری در ترجمه نادیده گرفته شود.
از همه بیشتر حاضر جوابی های بِئاتریس و بِندیک رو در برابر هم خیلی دوست داشتم ولی از ازدواج شون زیاد خوشم نیومد.
و در آخر مثل تمام آثار شکسپیر، حقیقت چون چراغی که هرگز خاموش نمی شود در بستر زمان خود را نمایان ساخت و دروغ  و تزویر خیالی بیش نبود و در تاریکی محو شد.

"لئوناتو: آهای بئاتریس تو خیلی بدبینی و همه چیز را تیره و تار می بینی.
بئاتریس: گناه از چشم من نیست، از آن چیزیست که اینطور به چشم من می آید."

آری بدی از جنس تاریکی ست و وجود خارجی ندارد و ما فکر می کنيم که چیزی دیده ایم. حق بیاید قطعاً باطل نابود است. نور بیاید ظلمتی دیگر نخواهد بود. نگاه شکسپیر به دنیا از جنس نگاه انسانهای آسمانی ست.
        

7