ایده ی نویسندرو دوست داشتم
        

          بسیار بسیار جذاب و زیبا بود🤩👌🏻
نویسنده در نوشتن این کتاب خلاقیت به خرج داده است 
به همه مخصوصا نوجوانان و جوانان پیشنهاد میکنم بخونن
        

          سوژه و زاویه دید جدید نقطه قوت این کتاب است. برای نوجوون ها میتونه جذاب باشه. من که خوشم اومد
        

          کتاب جالبی بود. جان بخشی به اشیاء توش موج میزد.دوسش داشتم و به همه نوجوان ها و همه کسایی که هنوز دل نوجون دارن توصیه میکنم بخونیدش 😍
        

          خوش فرم و شسته رفته
خوش‌حال می‌شوم اگه بشنوم فیلم یا انیمیشنی بر اساس  این کتاب ساخته شده.

اثری تاریخی-فانتزی، که مباحث پیچیده‌‌ی جاسوسی و جنگ رسانه‌ای رو به نقلی ترین حالت ِ بی شعار زدگی بیان می‌کنه و لطفا به نوجوان‌هاتون معرفیش کنید.

شخصیت پردازی، ساخت فضا، سوژه و خصوصا زاویه دیدش رو دوست داشتم.

هرچند به نظر میاد دو سوم ابتدایی با دقت و ربزبینی بیشتری نوشته شده و یک سوم پایانی یکم سرهم بندی شده است.

مثلا کل داستان اقای بیست آدم‌ها رو رباط خطاب میکنه و از دنیای پهبادی خودشون مثال میزنه اما بخش های انتهایی شاهد این هستیم که میگه " در طول تاریخ آدم‌های زیادی ...." بهتر بود از همون موجودات آسمان برامون مثال بیاره.

و برخلاف بخش‌های ابتدایی در یک سوم پایانی رگه‌هایی از شعاری شدن هست؛
 با اینکه تکه کلام هایی از سخنرانی رهبر در دیالوگ‌ها استفاده شده که ظاهرا مال سال‌های بعدتر هست.
مثلا دوران بزن و در رو تمام شده رو من اولین بار در سخنرانی سال ۹۴ شنیدم اما در جایی از داستان که ظاهرا سال ۹۲ هست ازش استفاده شده.
        

          به نظرم کتاب به غایت می توانست بهتر از این باش 
نویسنده دوست داشت داستانش رگه های طنز داشته باشد اما از پس آن برنیامده بود
        

          کتاب خوبی برای کسانی که به هوا و هوانوردی علاقه دارند 
من از اینکه از زبان RQ170 خوشم آمد
        

          عالــــی
        

          آخیش، بالاخره تموم شد!
چه عذاب‌وجدان غلیظی بود، اون‌جوری نصفه نگه داشتنش. خرجش نیم ساعت بود. 
اگر خدا بخواد و بتونم، به زودی مفصل درموردش می‌نویسم. 
وای ولی بعضی جاهاش خیلی بامزه بود، خندیدم. 
برای خلاصه‌ش، همین رو بگم که داستان شکار پهپاد آرکیو١٧٠ آمریکا توسط ایران. 
یه چیز خیلی جالب و عجیبش این بود که داستان از زبان خود پهپاد آرکیو١٧٠ روایت می‌شه!
بعد شما فکر کن من نشستم عاشقانه‌های یه پهپاد واسه زنش رو هم خوندم
        

          اول با کتاب ارتباط نگرفتم اما بعدش چون متن ساده و روونی داشت تقریبا یک روزه تموم شد.
خب از نظرات مشخصه که سوژه جدید و جذاب هست ولی بعضی جاها متن به پختگی کافی نرسیده  و خوب جا نیوفتاده بود مثلا ایده های طنز کتاب بنظرم خنده دار نبودند 
        

          کتاب جالب و بامزه ای بود بسیار خوش خوان و روان برای نوجوان ها هم کتاب شیرینی خواهد بود.ایده نویسنده رو دوست داشتم ممکنه اولش یکم کند پیش بره اما خیلی زود جذاب میشه داستان.
        

          دیو، غول، هیولا... اسم هایی که در دوران کودکی باعث ترسمان می شد و در دوره نوجوانی متوجه شدیم موشی بیش نبوده اند. هیولای رمان شکار هیولا، افسر ارشد آمریکایی سازمان سیا طولی نمی کشد که متوجه موش بودن خود توسط هیولای غول پیکر ایرانی خواهد شد. 
رمان  از جان بخشی به اشیا وارد فضای معمایی شده و برخلاف کم علاقه بودن خودم به این موضوع اما مخاطب را به خاطر وجود تعلیق و کشش و اطلاعاتی  که می دهد ، مجبور می کند همراه افسر بیست وارد پایگاه ایرانی ها شود و به عنوان یک آمریکایی به ایران افتخار کند
        

          زاویه دید خیلی خوبی داشت و سوژه قابل احترام
شاید کمی برای نوجوان سخت باشه اوایل کتاب اما در ادامه داستان بهتر میشه
        

          ایده‌اش خوب بود؛ اما بعضی جاها ویژگی‌های انسانی بیش از حد به یک پهپاد نسبت داده می‌شد و این اذیتم می‌کرد. بعضی جاها هم خیال نویسنده و واقعیت رو نمی‌تونستم از هم تشخیص بدم.خود داستان جالب بود و همچنین اطلاعاتی که به مخاطب می‌داد. سیمرغ رو هم خیلی دوست داشتم، اما حس کردم داستان کشش کمی داره؛ شاید به این دلیل که به موضوعش علاقه ندارم :") 
        

          شکار هیولا داستان جذابی است از ماجرای گرفتن آرکیو 170 آمریکایی توسط ایرانیان و بازسازی از روی آن. کتاب حجم  و وزن کم و داستان روان و فونت(رسم الخط) مناسبی دارد که خواندن آن احتیاج به زمان زیادی ندارد ولی می تواند نوجوانان را با یکی از پیشرفت های بزرگ جمهوری اسلامی ایران در زمینۀ ساخت پهباد آشنا کند(که جلد کتاب به آن اشاره دارد، قدرت برتر ما نسبت به آمریکا). نگاه کردن به این اتفاق از زبان خود آرکیو 170 به جذابیت داستان افزوده است.
امتیاز از 10: 9