نقد عقل عملی

نقد عقل عملی

نقد عقل عملی

ایمانوئل کانت و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

1

از غرایبِ تاریخِ فلسفه است که یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین نظریه‌های اخلاق ــ یعنی نظریه‌ی اخلاقِ کانت ــ در قالبِ کتابی واحد در دسترس نیست. از میانِ سه اثرِ اصلیِ کانت در اخلاق، بنیانگذاری برای مابعدالطبیعه‌ی اخلاق، نقدِ عقلِ عملی و مابعدالطبیعه‌ی اخلاق، اولینِ آن‌ها در کانونِ علاقه‌ی فلسفی بوده و هست. حتی امروزه نیز هنوز از نظرِ بسیاری کسان لُبِ اخلاقِ کانتی در تلقیِ او از اراده‌ی خیر و در آموزه‌ی اَمرِ بی‌قیدوشرط خلاصه می‌شود. اما با مطالعه‌ی نقدِ دوم آشکار می‌شود که چنین چیزی عینِ تقلیلِ فلسفه‌ی اَخلاقِ کانت است. گستره‌ی موضوعیِ نقدِ دوم به واقع فوق‌العاده است. کانت پیش‌تر سه پرسش طرح کرده بود: «چه می‌توانم بدانم؟ چه می‌بایست بکنم؟ به چه می‌توانم امید ببندم؟». در نقدِ عقلِ عملی، اولاً، نتایجِ نقدِ نخست تأیید می‌شود؛ ثانیاً، آموزه‌ی اَمرِ بی‌قیدوشرط از طریقِ امرِ واقعِ عقلِ محض توضیح داده می‌شود و این امید که کوششِ فضیلتمندانه چه‌بسا بیهوده نباشد در پرتوِ آموزه‌ی خیرِ اعلی موجه می‌گردد. ثالثاً، کانت با سه اصلِ موضوعه‌ی آزادی، نامیرایی و خدا ــ به جای پاسخ دادن به این پرسش که به چه می‌توانم امید ببندم ــ به این پرسش پاسخ می‌دهد که من به‌مثابه‌ی سوژه‌ای اَخلاقی باید به چه چیزی معتقد باشم تا قانونِ اَخلاق موهوم نباشد. بنابراین، در نظرِ کانت معنای تکلیف‌گرایانه‌ی اَخلاق در تکلیف‌های ما در قبالِ کنش خلاصه نمی‌شود؛ از نظرِ او، ما در مقامِ سوژه‌هایی اَخلاقی باید به وُجودِ خدا و نامیراییِ نفْس معتقد باشیم. این اعتقاد از منظرِ عملی گریزناپذیر است.

لیست‌های مرتبط به نقد عقل عملی

آشنایی با کانتایمانوئل کانتکانت

سیر خوانش فلسفه نقادی کانت

14 کتاب

تابستان سال 1401 حدود سه ماه درگیر کانت بودم که چه درگیری شیرینی هم بود. در یک سیری سعی کردم مسائل اصلی کانت را بفهمم. پر واضح است سه نقد اصلی را کامل متن خوانی نکردم ( چه کار یک عمر است و نه چند ماه ) بلکه به فقراتی اکتفا کردم و به جایش بیشتر رجوعم به شرح‌های دست اول بود. در کنار شرح‌ها بار اصلی آموزشم را دو استاد بزرگوار یعنی دکتر شاهد طباطبایی و دکتر اصغر واعظی بر دوش کشیدند. . سمت فلاسفه‌های بزرگ بدون استاد نباید رفت. فوکو و دریدا را میشود بدون استاد خواند اما ارسطو، کانت، صدرا و ... را اصلا. کانت خواندن یکسری مقدمات دارد. باید فلسفه راسیونالیسم یعنی دکارت و ولف را دانست. همچنین فلسفه آمپریسیسم مانند لاک، بارکلی و مخصوصا هیوم را. در کنار همه اینها فلسفه طبیعی یعنی کوپرنیک و نیوتون بسیار واجب‌اند. برای نقد عقل عملی هم دانستن روسو لازم است. اما خب اگر واقع بین باشید هر کدام از این فلاسفه یک سیر مفصل مخصوص خود را نیاز دارند و اینجاست که لزوم استاد مشخص میشود. استاد همانگونه که نمی‌گذارد شما فلسفه‌ی فیلسوف را اشتباه بفهمید، به همین ترتیب فلسفه را در بستر زمانی و مکانی خودش به شما یاد میدهد، چرا که فلسفه در عین انتزاعی و لامکان و لازمان بودن، بسیار بسیار انضمامی و بسته به روزگار خودش است. بار انتقال این مهم به دوش استاد است. لذا توصیه‌ام این است که یا درسگفتار دکتر شاهد طباطبایی و یا محمدمهدی اردبیلی را در زمان کانت خوانی گوش دهید. این دو درس‌گفتار به وفور در تلگرام پیدا میشود اما اگر کسی نیافت به من پیام بدهد. . لیست را بر طبق تجربه‌ام مرتب کردم. قطعا آثار خوبی هستند که متوجه‌شان نشدم ولی این لیست حداقل‌ها را دارد. اگه به اثر خوبی بر بخورم حتما اضافه خواهم کرد.

163