معرفی کتاب شب های تهران اثر غزاله علیزاده

شب های تهران

شب های تهران

3.1
6 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

15

خواهم خواند

17

ناشر
توس
شابک
9789643155155
تعداد صفحات
638
تاریخ انتشار
1399/11/1

توضیحات

        غزاله علیزاده «شب‌های تهران» را در نیمه‌ی اول دهه ۶۰ تمام کرد. قبل از نوشتن «خانه ادریسی‌ها»، اما فقط فصل آخرش، بعد از بازنویسی، به‌نام «جزیره» در مجموعه داستان «چهارراه» در سال۱۳۷۳ منتشر شد.
عادت او بود که روی تخت، زیر پتو یا شمد، به‌مناسبت فصل، دراز می‌کشید و چشم‌هایش را با شال سیاهش می‌پوشاند و داستان‌هایش را تقریر می‌کرد. از قدیم این شیوه‌ی داستان‌سرایی او بود.
«شب‌های تهران» از روی همین دستنوشته‌ی منشی‌ها که گاه به‌علت تندنویسی، کلمه‌یی، جمله‌یی ناخوانا می‌افتاد به‌زحمت و با شکیبایی خوانده شد و رونویسی و سرانجام به‌زیور طبع آراسته شد…
      

لیست‌های مرتبط به شب های تهران

یادداشت‌ها

          شب‌های تهران داستانی اجتماعی عاشقانه با درون‌مایه‌ی روانشناسی و جامعه‌شناسیه. غزاله علیزاده با شرح افکار و درونیات شخصیت‌های اصلی سعی کرده یک نگاه روانکاوانه داشته باشه و با توضیح و تفسیر قسمتی از جامعه‌ی اون زمان و در واقع طبقه‌ی مرفه دیدی جامعه شناسانه ارائه بده. عشق درون این رمان از عشق‌های دو طرفه که به دلیل فقر و خانواده به هم نمی‌رسند نیست، بلکه از نوع عشق‌های یکطرفه‌ست که دلیل نرسیدن‌ها درونی‌ست تا بیرونی. بهزاد یک نقاش تحصیلکرده در فرنگ در یک سفر به شمال در طول یکی دو شب هم با نسترن و هم با آسیه آشنا میشه. نسترن دختر سرهنگی عاشق وطن و نسبتاً سختگیر، آسیه دختری زیاده‌خواه و مشوش و تا حدودی خودشیفته. بهزاد عاشق آسیه میشه و نسترن عاشق بهزاد... حاصل شرح حال و ماجرای زندگی این افراد و شخصیت‌های فرعی دیگه شده یک رمان طولانی به نام شب‌های تهران. رمان نسبتاً روانیه مخصوصا نیمه‌ی دوم کتاب اما با توجه به اینکه بعد از خانه‌ی ادریسی‌ها این کتاب رو خوندم انتظار بیشتری داشتم. غزاله علیزاده یک داستان کوتاه به اسم جزیره داره که در واقع فصل آخر و ادامه‌ی کتاب شب‌های تهرانه، اون رو هم بعد از این کتاب بخونید جالبه چون مثل خانه‌ی ادریسی‌ها مکان شروع و پایان داستان یک مکان میشه.ه
        

1

سامان

سامان

1403/9/30

          3.5
شبهای تهران رمانی است از زنده یاد غزاله علیزاده که شخصیتهای روشنفکر و اشراف مآب قبل از انقلاب اصلی ترین شخصیتهای داستان رو تشکیل می‌دند.بی تردید، شاخصه اصلی داستان، نثر لطیف و شاعرانه و زیبا و پر از ذوق نویسنده است.توصیفات مکان و لباس و حالات فردی شخصیتها در موقعیتهای گوناگون مساله ایست که نویسنده به غایت زیبایی اونها رو شرح داده.در بریده هایی که از کتاب مینوشتم گفتم که توصیفات غزاله علیزاده مثل چشمهایش زیبا بود، البته که توصیفات زیاد با سلیقه من تطابق نداره.اگر کسی توصیف و ریزبینی نویسنده در توصیفات جزو علایقش باشه، به گمانم از این داستان حظ وافر میبره.
روابط عاشقانه ای که در خلال داستان به وجود میاد برای من عجیب و غریب بود و و کلی چرا برام ایجاد شد،چراهایی که پاسخی براشون پیدا نمیشد  اما به قول رضا براهنی " هر چیزی قاعده ای دارد جز عشق و عشق، انگار تا ابد بی قاعده است ". بهزاد و آسیه و نسترن رو میشه شخصیتهای اصلی داستان دونست .البته که شخصیتهای فرعی مهمی چون فرزین و خانم نجم و اکبر شیرزاد هم بودند که اونها هم قصه و روایت خودشون رو داشتند.مهمانی ها و مجالس و نمایشگاه ها و رفت و آمد شخصیتها و گفت و گوهای بعضا طولانی که با هم میکنند از جمله نکات مهم داستانه.شخصیتهایی که دغدغه نان و آب ندارند، وضع مالی خوبی دارند و فرهنگ و آزادی و زیبایی دغدغشون هست، لباس های شیک و گران میپوشند .شخصیتهایی که از دور شاید بی مشکل و خوشبخت به نظر میرسند اما هر چه بهشون در داستان نزدیک میشیم چالشهای زیادی که با خودشون دارند و مسائل حل نشده درونی، روان پر آشوب و پر تلاطم و اتخاذ تصمیمات بعضا عجیب و رنجی که متحمل میشند باعث میشه اون تصور اولیه مبنی بر خوشبخت بودن اونها فرو بریزه.چالش های درونی بهزاد و آسیه و نسترن و ویژگی های منحصر به فردی که هر کدام داشتند باعث شده بود داستان خواندنی بشه.البته که تمام داستان به این شکل نبود و برای من بخشی از داستان کسل کننده و خسته کننده بود و باعث شد قسمتهایی رو روزنامه وار بخوانم.یک تقسیم بندی بخوام بکنم یک سوم ابتدایی خوب،یک سوم میانی کسل کننده و یک سوم انتهایی هم خوب و قابل قبول بود. به طور کلی معتقدم داستان میشد در صفحات کمتری به مخاطب ارائه بشه.
وقتی اسم دولت آبادی میاد، در نظر من استاد بلامنازع نوشتن داستان در جغرافیای روستا و گفتن و شرح درد و رنج مردمان روستا در ذهنم شکل میگیره و حالا بعد از دومین اثری که از علیزاده خوندم به نظرم ایشان مسلط بر نوشتن از زندگی اشراف و روشنفکران و دغدغه های درونی آنهاست.. نویسنده ای که زین پس او رو با یک برچسب مخصوص خودش میشناسم.
        

0

ثنا

ثنا

1403/8/11

          شب‌های تهران، کتابی که من رو ناراحت کرد:) بعد از خوندن خانه ادریسیها توی کتابفروشی‌ها چشمم دنبال این کتاب می‌چرخید که چند هفته پیش از دی عزیز دلم:) خریدمش. داستان کتاب روایت زندگی چند‌ دختر و پسر در طول ده‌ ساله. داستان با بهزاد پسر متمولی که تازگی از فرانسه اومده و سودای نقاش شدن رو در سر داره شروع می‌شه. در این میان ما با دختری عجیب و استثنایی به نام آسیه آشنا می‌شیم، کولی‌زاده‌ای وحشی و یک زن اثیری کامل. برای کامل شدن این مثلث نسترن وارد شب‌های تهران می‌شه. اون دختری عادی ولی سرزنده و شادابه. شخصیت نسترن هیچ‌کدوم از پیچیدگی‌های آسیه رو نداره.. در کنار این شخصیت‌های اصلی تعداد زیادی شخصیت فرعی داریم. از فرزین برادر نسترن گرفته تا خانم نجم مادربزرگ بهزاد و ... و حالا مشکل من با این کتاب: به صورت عجیبی تمام دختران این کتاب زیباترین موجودات روی کره زمین بودند و نویسنده در هر قسمت از کتاب که یکی از دختران وارد صفحه می‌شد، روی این موضوع تاکید چندین باره می‌کرد. به غیر از نقدهای شخصی به این جریان، اتفاق عجیبی برای من افتاد. توی ذهن من یک تصویر کامل از ظاهر کاراکترهای زن شکل گرفته بود اما حتی یک ویژگی اخلاقی یا رفتاری‌شون مشخص نبود. در نهایت انگار من موفق نشدم این افراد رو درست بشناسم. تصویرسازی‌ها و توصیف‌های شب‌های تهران خیلی جالب بود اما به مرور بسیار ملال آور شد! جزئیاتی که دائما تکرار می‌شدند و نقشی در روند داستان نداشتند. کتاب هیچ گره‌ای نداره! اما اگه خوندن زندگی روزمره‌ی دختران و پسران ثروتمند و روشن‌فکر دوران قبل انقلاب براتون جالب باشه خیلی خیلی خیلی زیاد شب‌های تهران رو پیشنهاد می‌کنم. و اما به نظر می‌رسید بیشتر شخصیت‌ها و گفت‌گوها وسیله‌ای برای غزاله علیزاده بودند که نقدش رو به این محیط‌ها نشون بده.
        

9