دیو و دلبر

دیو و دلبر

دیو و دلبر

سارا ملانسکی و 2 نفر دیگر
3.8
4 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

28

خواهم خواند

1

: دلبر ما واقعا دلبر است! از وقتی که آینه­ی جادویی خاطرات برادرم جونا را پاک کرده، او باورش نمی­شود که ما چندبار به داستان­های مختلف سفر کرده­ایم. برای همین وقتی آینه ما را می­بلعد و با خودش به سرزمین قصه­ها می­برد، نفس راحتی می­کشم. این بار ما به داستان دیو و دلبر می­رویم. هورا!یا شاید هم نه هورا! چون وقتی جونا یک گل رز از باغ دیو می­چیند، داستان را خراب می­کند. دیو که حسابی عصبانی شده، جونا را به جای دلبر گروگان می­گیرد. ولی اگر دیو، دلر را نبیند و بهش علاقه­مند نشود، طلسمش هیچ­وقت باطل نخواهد شد و جونا تا ابد توی قصر زندانی می­ماند. حالا من باید این کارها را بکنم: · دلبر را پیدا کنم. · با یک جادوگر دیوانه به اسم ژاک سر و کله بزنم. · کاری کنم که دیو و دلبر با هم عروسی کنند. اگر به موقع نجنبیم، بدجوری به دردسر می­افتیم...