اولدوز و عروسک سخنگو

اولدوز و عروسک سخنگو

اولدوز و عروسک سخنگو

3.8
16 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

29

خواهم خواند

4

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

هوا تاریک و روشن بود. اولدوز در صندوقخامه نشسته بود، عروسک گنده اش را جلوش گذاشته بود و آهسته آهسته حرف می زد....راستش را بخواهی، عروسک گنده، توی دنیا من فقط تو را دارم. ننه ام را می گویی؟ من اصلا یادم نمی آید. همسایه مان می گوید خیلی وقت پیش بابام طلاقش داده و فرستاده پیش دده اش به ده...

یادداشت‌های مرتبط به اولدوز و عروسک سخنگو