جنوب مرز غرب خورشید
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
16
خواهم خواند
7
نسخههای دیگر
توضیحات
کتاب حاضر، رمانی از نویسنده بسیار محبوب ژاپنی است. آثار او معمولاً مایه هایی از سورآلیسم دارد و به موضوعاتی از قبیل ازخودبیگانگی می پردازد. در این رمان می خوانیم:« همه همین طور پشت سر هم ناپدید می شوند. بعضی چیزها یک باره محو می شود، انگار ناگهان آن ها را برچیده اند. بعضی دیگر به آهستگی در مه کم رنگ تر و کم رنگ تر می شود... و تنها چیزی که باقی می ماند کویر است. وقتی از بار بیرون آمدم چیزی به طلوع خورشید نمانده بود و بارانی ملایم بر خیابان اصلی «آئویاما» می بارید. بیش ازحد خسته بودم. قطرات باران بی هیچ صدایی ساختمان های بلند را خیس می کرد، ساختمان هایی که مثل سنگ قبر کنار هم ردیف شده بود. اتومبیلم را در پارکینگ بار گذاشتم و پیاده مسیر خانه را پیش گرفتم. در میان راه بر لبه حفاظ کنار خیابان نشستم و کلاغ بزرگی را تماشا کردم که نشسته بر یک چراغ راهنمایی قارقار می کرد. ساعت چهار صبح خیابان آشفته و کثیف به نظر می رسید. سایة تباهی و گسیختگی همه جا در کمین نشسته بود و من هم بخشی از آن بودم. مثل سایه ای که بر دیوار افتاده باشد».
یادداشتها