زمانی که همسایه ی میکل آنژ بودم

زمانی که همسایه ی میکل آنژ بودم

زمانی که همسایه ی میکل آنژ بودم

محمدرضا مرزوقی و 3 نفر دیگر
4.3
9 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

31

خواهم خواند

3

ناشر
هوپا
شابک
9786008655367
تعداد صفحات
140
تاریخ انتشار
1399/2/21

توضیحات

        
«مانی» با خواندن خاطرات دایی شوکه می شود، «دایی سامان» کجا و «میکل آنژ» کجا؟ اما دایی توی دفترچه نوشته: درست وقتی میکل آنژ در حال نقاشی شاهکار خود، یعنی «داستان آفرینش» بر سقف کلیسای «سیستین» است. با او آشنا و بعد همسایه می شود. دایی سامی کلکی سوار می کند و شاگرد میکل آنژ می شود. در این میان سر و کله کشیش ها و اسقف هایی پیدا می شود که می خواهند برای سامی و میکل آنژ پاپوش درست کنند و پاپ ژولیوس را بر علیه آن ها بشورانند. 
مانی و «مینا» و باقی بچه های فامیل با کنجکاوی سفر پر ماجرای دایی را دنبال می کنند و دور از چشم مادربزرگ به خاطرات خصوصی برادرش سرک می کشند...

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به زمانی که همسایه ی میکل آنژ بودم

لیست‌های مرتبط به زمانی که همسایه ی میکل آنژ بودم

یادداشت ها