معرفی کتاب Powerless (The Powerless Trilogy, #1) اثر Lauren Roberts

Powerless (The Powerless Trilogy, #1)

Powerless (The Powerless Trilogy, #1)

3.2
13 نفر |
4 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

18

خواهم خواند

30

ناشر
شابک
9781398529489
تعداد صفحات
509
تاریخ انتشار
1401/11/12

توضیحات

        She is the very thing he’s spent his whole life hunting.He is the very thing she’s spent her whole life pretending to be.Only the extraordinary belong in the kingdom of Ilya—the exceptional, the empowered, the Elites.The powers these Elites have possessed for decades were graciously gifted to them by the Plague, though not all were fortunate enough to both survive the sickness and reap the reward. Those born Ordinary are just that—ordinary. And when the king decreed that all Ordinaries be banished in order to preserve his Elite society, lacking an ability suddenly became a crime—making Paedyn Gray a felon by fate and a thief by necessity.Surviving in the slums as an Ordinary is no simple task, and Paedyn knows this better than most. Having been trained by her father to be overly observant since she was a child, Paedyn poses as a Psychic in the crowded city, blending in with the Elites as best she can in order to stay alive and out of trouble. Easier said than done.When Paeydn unsuspectingly saves one of Ilyas princes, she finds herself thrown into the Purging Trials. The brutal competition exists to showcase the Elites’ powers—the very thing Paedyn lacks. If the Trials and the opponents within them don’t kill her, the prince she’s fighting feelings for certainly will if he discovers what she is—completely Ordinary.
      

لیست‌های مرتبط به Powerless (The Powerless Trilogy, #1)

یادداشت‌ها

Haniyeh

Haniyeh

1403/10/30

          درواقع فقط ۱۳ درصد کتاب رو خوندم اما نیازی به ادامه دادنش ندیدم.
ایده کتاب تکراریه و البته مشکلی نداره، می‌شه از یه ایده دوباره استفاده کرد، ولی به شرطی که یه کم خلاقیت به خرج بدی و خودت هم یه چیزایی به داستان اضافه کنی.
به نظرم داستان باگ داره، هرکس می‌تونه هر قدرتی داشته باشه و این باعث شد فکر کنم توی اون موقعیت وقتی کای روی زمین افتاده بود و خاموشگر بالای سرش بود، هیچ‌کس جز پی‌دن که از قضا هیچ قدرتی هم نداره، نمی‌تونست کاری بکنه؟ همه‌چیز دست‌ به‌ دست هم دادن تا این دو نفر هم رو ببینن. این اتفاق قاعدتا باید می‌افتاد اما نه انقدر واضح و الکی.
به جز اینا، من هیچ خط داستانی احساس نمی‌کنم. یعنی الان نه معمایی داریم، نه انتقامی در کاره، نه شورشی قریب‌الوقوعه، نه یه گروهی زیرزمینی مبارزه می‌کنن، کلا هیچی. فقط کای و پی‌دن! من نمی‌تونم سه جلد اینجوری ادامه بدم.
شخصیت‌پردازی کای رو هم نفهمیدم. از یه طرف به ما آدم سرد و بی‌رحمی که راحت بی‌گناه می‌کشه معرفی می‌شه و خودشم توی افکارش تایید می‌کنه، از یه طرف اجازه می‌ده افرادی که دستگیر کرده فرار کنن. اینم در حالیه که خودش رو درقبال دستور پادشاه مسئول می‌دونه و ازش اطاعت می‌کنه، ولی دقیقا اینجا دستور پادشاه رو دور زده. نویسنده‌ یه شخصیت ساخته که تو ۱۰ درصد اول کتاب پر از تناقضه و به جای جذابیت، ازش زده شدم.
چنین نقشی باید جسور، قاطع و باهوش می‌بود؛ کای هیچ‌کدوم نیست.
ایده جالبه، ولی داستان نه. پیشنهادی نیست.
        

8

ELNAZIOR

ELNAZIOR

1404/3/31

          2.5
خیلی معمولی 
خیلی تکراری
برای سرگرمی خوبه یا برای کسی که تازه با این فضای ژانر فانتزی دوست شده غیر از اون بیشتر کتاب تکراری بود از هزاران قصه و داستانی که خوندیم و شنیدیدیم و توی فیلم ها دیدیم.
.
دختری که مجبوره هویتش رو پنهان کنه و گیر دشمنی میفته که هویتش رو نمیدونه و اگه بدونه اون جزو اونا نیست میکشنش و نه تنها یه شاهزاده رو عاشق خودش نمیکنه بلکه توی این داستان دوتا برادر و شاهزاده رو عاشق خودش میکنه و مسابقه‌ای که برای زنده موندن مجبوره شرکت کنه و احتمالا حوصله سر برترین مسابقه‌ای بود که خوندم(بیشتر چون حس تکراری داشت و یه جورایی میدونستم که قراره آخرش زنده بمونن پس هیچ هیجانی برام نداشت) و کل‌کل های زیاد و مسخره(یه جورایی کل شخصیتاشون از نظر اینکه بلد بودن کل‌کل کنن شبیه هم بودن) واقعا حس میکنم شخصیت پردازی درستی نداشت، کاراکترا یه جورایی همه شبیه هم بودن خودراضی و مسخره
ولی بازم دلیل نمیشه کای و پی‌دن رو دوست نداشته باشم
        

1

ناتوان" نو
          ناتوان" نوشته‌ی لورن رابرتس، از اون کتاباست که وقتی شروع می‌کنی، می‌فهمی قراره با یه دنیای آشنا ولی با چاشنی تازه مواجه شی: یه جامعه‌ی داغون‌شده، آدم‌هایی با قدرت‌های خاص، و اون‌هایی که قدرتی ندارن، یعنی آدم های معمولی.
نویسنده دنیای داستان رو خوب ساخته، تضاد بین آدم های معمولی و کسایی که دارای قدرت هستن ملموسه، و حس ناامنی و فشار اجتماعی‌ـیی که روی شخصیت اصلی هست، قابل لمسه. ولی کتاب یه ایراد داره: گاهی زیادی کلیشه‌ایه. روند بعضی اتفاقات و حتی بعضی شخصیت‌ها، خیلی قابل‌حدسن ولی خب بازم با ویژگی قابل حدس بودن دیالوگ ها، من بازم از حرفای کای به پیدین خسته نمیشم، آخه کی از حرفای این مرد می‌تونه بدش بیاد؟💘
نویسنده خیلی خوب تونسته تعادل  بین رابطه ی پی و کای رو ایجاد کنه، نه عشق رو بی‌دلیل زیادی بزرگ کرده، و نه اون‌قدر درگیر سوءتفاهم و دروغ شده که اعصاب‌خردکن بشه. رابطه‌شون یه روند داره؛ پر از کش‌وقوس، با لحظه‌های بامزه، حساس، و گاهی دردناک.
از اونجایی که داستان توی جای خیلی حساسی تموم شده، میمیرم اگه جلد دومشو نخونم پس صددرصد جلد دومش میخونم.😭
        

20