یادداشت گمشده در الف هیم.

ناتوان" نو
        ناتوان" نوشته‌ی لورن رابرتس، از اون کتاباست که وقتی شروع می‌کنی، می‌فهمی قراره با یه دنیای آشنا ولی با چاشنی تازه مواجه شی: یه جامعه‌ی داغون‌شده، آدم‌هایی با قدرت‌های خاص، و اون‌هایی که قدرتی ندارن، یعنی آدم های معمولی.
نویسنده دنیای داستان رو خوب ساخته، تضاد بین آدم های معمولی و کسایی که دارای قدرت هستن ملموسه، و حس ناامنی و فشار اجتماعی‌ـیی که روی شخصیت اصلی هست، قابل لمسه. ولی کتاب یه ایراد داره: گاهی زیادی کلیشه‌ایه. روند بعضی اتفاقات و حتی بعضی شخصیت‌ها، خیلی قابل‌حدسن ولی خب بازم با ویژگی قابل حدس بودن دیالوگ ها، من بازم از حرفای کای به پیدین خسته نمیشم، آخه کی از حرفای این مرد می‌تونه بدش بیاد؟💘
نویسنده خیلی خوب تونسته تعادل  بین رابطه ی پی و کای رو ایجاد کنه، نه عشق رو بی‌دلیل زیادی بزرگ کرده، و نه اون‌قدر درگیر سوءتفاهم و دروغ شده که اعصاب‌خردکن بشه. رابطه‌شون یه روند داره؛ پر از کش‌وقوس، با لحظه‌های بامزه، حساس، و گاهی دردناک.
از اونجایی که داستان توی جای خیلی حساسی تموم شده، میمیرم اگه جلد دومشو نخونم پس صددرصد جلد دومش میخونم.😭
      
98

20

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.