یادداشت‌های فاطمه هادی طَرقی (52)

            با اینکه یکهو و شتابزده تموم شد اما دوستش داشتم
یکسری چیزها گنگ در داستان باقی موند که فکر میکنم میشد بین اتفاقات گنجونده بشه اما نشده بود و رها شد
خلاصه درکل خوب بود
          

            در داستان غرق شدم
همزمان با شخصیت داستان وارد جنگ و عملیات شدم ...
همه صحنه‌ها رو گویا میدیدم
نویسنده به‌طور عجیبی تونسته ما رو در داستانی که اتفاق افتاده غرق کنه
اما ایرادی بزرگ داشت!
اینکه دفاع مقدس ما که جزو مهم‌ترین اتفاقات کشور ما از لحاظ ایمانی و اعتقادی هست رو یه جنگ شبیه جنگ‌های دیگه توصیف کرده بود.
اینکه چرا یه دانش‌آموز اشتیاق به رفتن جبهه داره و چه چیز براش مهم بوده که اینطوری مشتاقش کرده ، گُنگ بود و چیزی شبیه این بود که حالا خواسته بره دیگه ...
اینکه به‌جای واژه شهید که برای ما مقدس هست از کلمه جنازه استفاده کرده بود...
اینکه هیچ نماد یا نشانه‌ای از اتفاقات و رفتارهای اعتقادی شب‌های عملیات دیده نمیشد حس بدی رو بهم منتقل میکرد !
          

            راستش جالب بود اما نه اونقدر که ازش تعریف میشه.
شاید دلیلش اینکه ژانر نوجوان هست و من تو سن ۳۱ سالگی خوندمش 😄
ولی درکل فهمیدم موضوع تخیلی دوست ندارم 😁
          

            فکر کنم اولین و آخرین باری باشه که از این نویسنده چیزی خوندم.
راستش از کسایی که مدتم تاریکن و میخوان تاریکی رو به دیگران منتقل کنند مخصوصا با کلمات بدم میاد.
اینجور کتاب‌ها تلخن، نه تلخی مشابهه قهوه که مذاق آدم رو شاد میکنه؛ تلخی شبیه سم که اثرش گاهی کُشنده ست و گاهی مسمومیت...
‌
کلی هم اطلاعات کج و کوله تاریخی تنگ داستان زده بود 😒
          

            طبق معمول چون داستان عاشقانه دوست ندارم
ارتباط خیلی خوبی هم با این کتاب برقرار نکردم
ولی خب قلم نویسنده و مهارتش قابل تقدیره
          

            حدودا ۱۲ ساله بودم این کتاب رو یکی از معلم‌هامون بهم معرفی کرد که بخونم
شاید بگم تنها کتاب نسبتا فلسفی که خوندم
خیلی زیاد یادم نمیاد ازش ولی درکل دوستش داشتم
ولی اصلا مناسب نوجوان نیست
          

            یه‌ذره داستان گُنگ بود
با اینکه برای نوجوان نوشته شده بود
ارتباط برقرار کردن با متنش سخت بود
شایدم مترجم خوب درنیاورده بود
          

            کلا با ژانر عاشقانه خیلی حال نمیکنم
کتاب عین اسمش گس بود
و رگه‌های فمنیستی داره ...
          

            کتابی که باعث شد دیگه هیچ کتاب شهیدی که از زبان همسرش هست رو نخونم و سه سال کتاب شهدا رو کنار گذاشتم
آخه این چه وضعشه!!!!؟
خدا شهدا رو همنشین اباعبدالله (علیه‌السلام) کنه ولی شأن شهدا رو با بیان این مطالب زرد پایین نیارید خواهشا، نه اینکه نگید عادی بودن‌ها، منظور اینکه وقت من گرفته میشه که چی بخونم آخه!!!!
          

            این کتاب باعث شد که الان ۳ ساله سمت کتابی که نقل از همسران شهدا باشه نرم متاسفانه
خدا شهید رو همنشین ارباب کنه ولی بدم میاد که زندگی شخصی‌شون جوری بیان میشه که شبیه رمان‌های زرد میشه
خلاصه که اصلا جنبه معرفتی نداره