یادداشت‌های سادات خانوم (31)

کاف.الف :
                کتاب قشنگی شد ابتدا از کنجکاوی ام در مورد اشنا شدن قران اقای عرب شروع شد خیلی نصیحت  کرده بود اینکه والدین و فریبا چطور گرفتار طلاق شدن و فرانک سرطان گرفت و من همه این هارا مقصر گناه های نشات گرفته در این خانواده میدونم اما محمد اگاه شد وخیلی سعی کرد خانواده اش را اگاه کند اماو.......
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                ....... پایانش باز بود 🫣
نویسنده زیاده نویسی و جزئی نویسی زیاد درمورد حالان و حسها گفته بود
بعضی از نصیحت و مکالمه های علی ولیلا عالی بود بعضی از دل نوشته هاهم قشنگ بود
توضیحات کاملی درمورد خانواده ظاهر و چهره و شخصیت مصطفی و لیلا نداده بود 
داستان صحرا کفیلی واقعا الکی وارد ماجرا شد 
کمی داستان پرت و پراکنده بود که ذهن کتابخوان رو مشوش می کرد
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.