یادداشت‌های جواد فائزی (21)

          راستش هرچه بیشتر صفحات این کتاب میخونم بیشتر به این نتیجه میرسم که تو این صد سالی که گذشته چقدر ایران پیشرفت کرده و ما تو آسایش و رفاه و فراوانی محصو لات کشاورزی هستیم.باید قدر این زندگی بدانیم  و یاد اجداد خود کنیم که چقدر عذاب میکشیدن.دراین کتاب فاش می‌کنه که کشور بریتانیا روسیه تزاری و عثمانی چقدر چپاول کردن و حتی اجازه غرامت گرفتن را به ایران ندادن .قرارداد های یک طرفه سود به نفع خودشان و ننگین برای ایران امضا میکردن.
        

          مدتی طول کشید تا این کتاب تموم کنم علتش هم روان نبودن متن کتاب و این شاخه و اون شاخه پریدن نویسنده بود در کل راجبع تقویت تصمیم گیری در زندگی شخصی و کاری راهکارهایی ارائه میدهد .
        

          بابت خواندن این کتاب خوشحالم وقتم تلف نشد،با یادگیری زبان بدن میتوانیم بهتر دیگران را بشناسیم ،ارتباط با دیگران راحت تر میشه ،درک بهتری از اطرافیان داشته باشیم،مخصوصا برای مدیران ،فروشندگان ،سخنرانان ،معلمان خواندنش الزامیه.
        

          کتاب امروز تموم کردم واقعا خنده دار و شیرین بود.بیشتر اتفاقاتی که برای محسن پیش می آمد دوران نوجوانی خودم برایم تداعی میکرد ،حس خوبی از کتاب گرفتم ،حتی بخشی از کتاب را بلند برای خانواده ام خواندم و کلی خندیدیم ،تشکر از آقای صدقی
        

          رمان نامید کننده ای بود،خیلی به جزئیات توجه کرده بود از داستان عقب افتاده بود و از روانی متن کلا مسیر داستانیشو دوست نداشتم ،خیلی نوشته ها اضافه بود لزومی نداشت نوشته بشه.
        

          ایده جالبی بود ،جام جهانی با کشورهای مقیم ایران
.در کل آخرش خوب تموم شد برادران افغانیمون قهرمان شدن و کمکشون کردن از نظر مالی و به کشورشون برگشتن.
        

          کلی جملات ناب کتاب که زیرش خط کشیدم مثلا،این شیاطین هستند که با فحشا و لذت ها وپایگاه زدن در غریزه و شهوت در آدمیان تصرف میکنند،مابه عقل و فطرت دعوت میکنیم،والبته باید ترتیبی بدهیم که فرو افتادن درگناه دشوارتر ازحفظ طهارت باشد،جامعه ای که طاهرماندن در آن دشوارتر از ارتکاب گناه باشد،قطعا دینی نیست،بنابراین جامعه ای که ما میسازیم و میخواستیم  بسازیم چیزهایی ممنوع خواهد بود،نه آنقدر که اختیار ذاتی انسان را بی اعتبار کند.
        

          شیخ اعظم مرتضی انصاری از پاکان مرجعیت شیعه بود که در تمام طول زندگیش بسیار فقیرانه و ساده زندگی کرد.بسیار داستان روان و گیرایی داشت و دلنشین بود
نشون میده تاریخ ما پر از افراد عالم و مجاهد بوده ولی ناشناخته موندن.
        

          کتاب پراز عشق بین انسان ها بود .افراسیاب راه زنی بود که آخر سر ازدواج میکنه با شیرین نگار بچه دار میشن ،یک مبارز علیه دولت محمد علی شاه میشه .نقاشی  سفالگری یاد میگیره و امرار معاش میکنه.درکل کتاب دوست داشتم
        

          بااینکه مشغله کاریم زیاد بود ولی تمومش کردم
خانوم شادمهر واقعا دلسوزانه و غیرت مندانه راجبع وطنش ایران و دینش اسلام شیعه دفاع میکرد در تک تک لحظات خواندن کتاب بهش افتخار میکردم.
        

          برگرفته از چند داستان و روایت از  دوران انقلاب اتفاقات و مشکلات ،سختی کشیده شده تا قدر امروزمان را بدانیم.منتخبی از داستان۱۴نویسنده بود.داستان عشق روزهای آپولو خیلی دوست داشتم،از آقای مهدی نو محمد زاده.
        

          در کل نویسنده هر چی خاطرات مبتذل و مسخره را نوشته ،حیف درخت.
        

          نوید نجات بخش مدیر شرکت بهیار صنعت داستان  شکلگیری این شرکت و مسیر ساخت شتاب دهنده خطی برای بیماران سرطانی و دیگر دستگاه تجهیزات پزشکی است.هدف اصلی وی کمک به حل مشکلات کشور و مردم و فرهنگ سازی در این زمینه است
        

          کتاب پهلوی سوم در مورد بررسی مستند انقلاب ۵۷ شبکه ماهواره ای منو و تو هست.
بنظرم این کتاب میتونه روشنگری کنه در مقابل تطهیره رژیم پهلوی ،برای جوانانی که علاقه به تاریخ و حقیقت جویی دارن پیشنهاد میدم.
        

          اصلا پیشنهاد نمیکنم،بسیار سردرگم و متن غیر قابل فهم .
        

          قبرعلی با پدرش سال ۵۹ اسیر شدن در راه برگشت به آبادان، خاطرات و اتفافات سخت و گاهی جالب دوران اسارت رو بیان میکنه بعد از مدتی برادرش غلام اسیر میشه و سال ۶۲ قنبرعلی و پدرش آزاد میشن به خانه برمیگردن متوجه میشن که دو بردار بزرگش شهید میشن  و خودش چند سال بعد جبهه میره ترکش میخوره  و مجروح میشه.کلا کتاب خوبی بودن شرایط اسارت بیان میکرد .ما باید قدر دان این امنیت و آرامش باشیم.
        

          زمانی برای بزرگ شدن کتابی است به روایت جوانی که برادرش منافق بود و باعث بی آبرویی خانواده شده بود برای همین مخفیانه بدون اجازه پدر مادرش به جبهه میرود در شرایط سخت جنگ در آخر برادر منافق خود رادر جبهه میکشد و احساس رضایت میکند ،در کل داستانش میشد کمتر باشه وبیشتر احساس درونی خودشو در جبهه بیان میکرد،بنظرم نویسنده میخواست قدر آرامش کنار خانواده بدونیم چون خیلی جزئی راجبع سختیها و اتفاقات خطرناک جبهه نوشته بود.
        

          مناسب نوجوان با روایات کوتاه از زندگی شهید مطهری .تاکید نویسنده بر بهترین تفریح کتابخوانی است و استاد مطهری نمونه خوبی بر این حرف هست
        

          خداروشکر کتاب (ملاقات در فکه)رو خوندم.شخصیتی پر از استعداد و فعال وبا ایمان ...براش جان سربازان مهم بود،جوانی بود که خودشو ثابت کردبه مسئولین از سرباز صفر رسید به فرماندهی،پیش بینی عملیات دشمن و پیشروی نیروهای خودی درست بود،آینده نگر و دلسوز نسبت به قدرت دفاعی کشور،خاطرات زیادی از شهید حسن باقری به نقل از همرزمان و دوستانش در این کتاب بود،اهل کتاب و نوشتن بود،بسیار جالب بود برام اگر وقت کنم دوباره کتاب رو میخونم.
        

          احوالات روزمرگی سهراب سپهری بسیار عاشقانه و آرامش بخش با صدای مرحوم خسرو شکیبایی دو چندان به دل میشینه به همه توصیه میکنم  بخونن یا صوتیشو گوش بدن .حال خوب کنه