یادداشت جواد فائزی

بزرگ مرد کوچک: خاطرات شفاهی قنبرعلی بهارستانی
        قبرعلی با پدرش سال ۵۹ اسیر شدن در راه برگشت به آبادان، خاطرات و اتفافات سخت و گاهی جالب دوران اسارت رو بیان میکنه بعد از مدتی برادرش غلام اسیر میشه و سال ۶۲ قنبرعلی و پدرش آزاد میشن به خانه برمیگردن متوجه میشن که دو بردار بزرگش شهید میشن  و خودش چند سال بعد جبهه میره ترکش میخوره  و مجروح میشه.کلا کتاب خوبی بودن شرایط اسارت بیان میکرد .ما باید قدر دان این امنیت و آرامش باشیم.
      

13

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.