یادداشت‌های Fatemeh Pav (20)

Fatemeh Pav

Fatemeh Pav

1403/9/16

چراغ ها را من خاموش می کنم
          داستان زندگی زنی ایرانی، به نام " کِلاریس "!
(از این جهت کلاریس نام داشت، چون جزو جمعیت ارامنهٔ ایران بود که والدینش سال ها قبل، به خاطر کشتار و اتفاقات تلخ، از ترکیه به ایران مهاجرت کرده بودند)
[کلاریس بنظر بخشی از شخصیت خودِ خانم پیرزاد است!]
زمانِ داستان، به چندین سال قبل از انقلاب بازمی گردد
مکانِ داستان آبادان است، خاصه محله یا شهرکی که خانوادهٔ مهندسان و کارکنانِ رده بالای شرکت نفت در آن زندگی می کنند( که غالبا از کشورهای دیگر آمده اند، یا اگر هم ایرانی هستند و در ایران زندگی می کنند، آنقدرها هم خودرا پای بند ایران نمی بینند و مفهومی به نام وطن چندان برای شان اهمیت ندارد، مثل خودِ کلاریس یا امیل که جاذبهٔ نافرجام یا شاید دست نیافتنی ای هم میان شان بود)
اتفاق داستان اما، چیزی خارق العاده نبود
اتفاقِ داستان حولِ زندگیِ روزمرهٔ شخصیت اصلی داستان و نوع تفکر و ذهنیت او به مسائلی بود که روزانه برایش رخ می داد؛ همین سادگی هم باعث جذب مخاطب عام آن شده، چرا که سادگی در بیشتر موارد با جذابیت همراه است... .
کلاریس، زنی متأهل و علاقه مندِ به ادبیات و ترجمه است.
همسرش " آرتوش " مهندس شرکت نفت است و دارایِ روحیهٔ انقلابی و عاقل و آگاه به مسائل زمانه، باید بگویم که شخصیت مورد علاقه ام در این رمان هم اوست!
کلاریس و آرتوش سه فرزند دارند و درعین حال، تفاوت های زیادی باهم دارند. آرتوش، اهل سیاست است و کارِ بیرونِ خانه. درمقابل کلاریس، دوست دارد همسری مهربان و لطیف داشته باشد که زیاد کنارش باشد و باهم عاشقانه های زیادی رقم بزنند! برای همین، از همان اول، میان او و اِمیل جرقه هایی و نگاه هایی رد و بدل می شود، اما در عینِ حال، هردو درون گرا هستند و بندهایی بر دست و پا دارند که... .
این کتاب، اطلاعات مختصری درموردِ بخشی از آن زمانِ آبادان به ما می دهد که مربوط به ساکنان اطراف شرکت نفت و روزمرهٔ آن هاست.
قلمِ روانی دارد، که برای نویسنده های تازه کار مفید است.
و برای خوانندگانِ امروز، فضایی نوستالژیک را رقم می زند.

        

23

Fatemeh Pav

Fatemeh Pav

1403/9/16

اسلام قدرت بزرگ فردا: سخنرانی شهید عبدالحمید دیالمه (مکان: دانشکده ادبیات - مشهد)
          برای آشنایی بیش تر، می خواهم متنی از خود کتاب بیاورم:
(بخشی از صفحه ۱۶ و ۱۷)
"... یکی از مطالبی که گاهی در دبستان و دبیرستان برای ما تعریف کرده‌اند، این است که عرب‌ها می‌خواستند زبان عربی را رایج کنند، اما عده‌ای ایرانی برای حفظ زبان فارسی در برابرشان ایستادند  عرب‌ها را شکست دادند. ما هم ذوق می‌کردیم که بالاخره ایرانی‌ها توانستند پیروز شوند؛ در حالی که امروزه به خوبی می‌فهمیم این کار نوعی مقاومت در برابر یکی از اصیل‌ترین حرکاتی بود که اسلام انجام می‌داد و اگر امروز زبان عربی، حداقل زبان دوم ما بود، قدرت استعمار به اندازه امروز وجود نداشت؛ زیرا ما مجبوریم همه مطالب دینی مان را از منابع دست دوم و سوم بگیریم و توانایی رجوع به منابع اولیه را نداریم؛ چون تقریباً همه آنها به زبان عربی نوشته شده است. حتی مراجعه به قرآن و فهم و استفاده از آن برای ما مشکل است؛ چون زبان مادری ما نیست و اگر این زبان را می‌دانستیم، حداقل در میان همه نیروهای اسلامی، وحدتی مشخص وجود داشت ..."

نوع تفکر و زبان گویای شهید دیالمه، انسان را شگفت زده می کند؛ دریغ و صد حیف از نبودشان...
نیم ستاره کم می دهم،
چون برای چنین مطالب فاخری، باید کتاب طوری طراحی می شد که خواننده از خواندن خسته نشود،
متأسفانه دریغ از یک تصویر یا زیبایی بصری..
        

9

Fatemeh Pav

Fatemeh Pav

1403/9/4

سه دقیقه در قیامت: تجربه ای نزدیک به مرگ
          این کتاب یکی از نقطه عطف های زندگی منه!
هیچ وقت یادم نمیره
تقریبا پنج سال پیش
ماه رمضان سال نود و نه، درست یک شب قبل از شب قدر اول، یعنی شب هجدهم ساعت دوازده شب، داشتم توی یکی از اپلیکیشن های کتاب می گشتم،
که " سه دقیقه در قیامت " رو در ویترین مناسبتی دیدم
کتاب رو دانلود کردم ببینم چطوره
که، دانلود کردن همانا و تا سحر بیدار ماندن پای کتاب همانا!
آن موقع در اوائل سنین جوانی بودم
حدود بیست و یکی دو سال داشتم
تازه داشتم قدم در ورطهٔ شناخت زندگی می گذاشتم
که آن را خواندم،
و چه خواندنی!
حین خواندن و بعد از تمام شدنِ کتاب، قول های زیادی به خودم دادم
و
خدا را هزاران مرتبه شکر
راضی ام از اینکه سال های جوانی ام را اینطور گذراندم
با توجه
در پناه الهی
الحمدلله...

چند سال بعد هم با کتاب " شنود " ، از طریق یک دوست خوب که حق استادی بر گردنم دارد آشنا شدم
و ماه رمضان امسال هم،
" مستند صوتی شنود " که مطالب بیش تری از کتابش دارد را گوش دادم
.
.
گویی خدا مثل کودکی که تازه دارد راه رفتن می آموزد،
دستم را گرفت
و قدم به قدم
مرا آموزش داد
تا راه و رسمِ زندگی کردن بیاموزم...
.
.
هنگام خواندنش حال خوبی داشتم
برای تان آن حالِ خوب را آرزومندم...🌱
        

11

Fatemeh Pav

Fatemeh Pav

1403/8/27

درد هرکس به خودش مربوط است
          دیدم که برنداشت کسی نعشم از زمین
خود نعش خود به شانه گرفتم گریستم...

این کتاب، یکی از دفتر شعرهای (اسدالله) عفیف باختری، شاعر اهل کشور افغانستان است.
شعرهای کتاب را اگر بخوانید، عمیقا انعکاس روح شاعر است و ‌البته نظریاتش و مواضعش (که خیلی مهم نیست که با نظریات من زاویه دارد!)
عفیف باختری، از آن انسان های غم پرور بوده،
از همان ها که همیشه آثار درد در چشم هایشان مشاهده می شود(این که بگویم مدلِ شاعرِ صادق هدایت است، بی راه نگفته ام؛ دلیلش هم مشخص است : هم چپی است و هم طبق تحقیقاتم به صادق علاقه داشته!)
آخر عمری هم حسابی رد داده بوده، درست مثل هدایت، که این جا جای بحث نیست!(دوبیتی بالا بنظرم از همان حال آخر عمرش برآمده، چراکه زیاد مشروب مصرف می کرده! البته منظورم این نیست که شعر بدی است، اتفاقا دو بیت مورد علاقه ام است! اگر حال شاعر را درنظر نگیریم، منظور حالت بعد از مصرف است که انسان نعشه می شود🫠)

خدا هم استعداد والایی در شاعری به او داده
پس اگر خیلی احساساتی هستید، پیشنهاد نمی شود!
اما اگر می خواهید اشعاری با چاشنی غم بخوانید و کمی دیوانه شوید، این کتاب مخصوص شماست!
        

12

Fatemeh Pav

Fatemeh Pav

1402/12/5

چگونه سخنرانی کنیم؟
          این کتاب رو عمیقا دوست داشتم
اثر بسیار قابل ملاحظه ای روی قدرت بیانم داشت
و بعد از مطالعهٔ کتاب، دلم رو به دریا زدم و شروع به سخنرانی کردم:)

اینکه این کتاب طبق مبانی اسلامی نوشته شده
و برای هر مطلب، شاهد مثال دینی وجود داره
و شاکلهٔ کتاب هم، منطبق با روش اسلامی سخنرانی هست و مثل بقیهٔ کتب به ظاهر دینی، دسته بندی هارو از کتب غربی کپی نکرده ، امتیاز بسیار بزرگی به حساب میاد!

از الگوهای بی بدیل سخنرانی که در کتاب معرفی شده، حضرت فاطمهٔ زهرا س و حضرت زینب کبری س هستند که همین مسأله برکت یادگیری کتاب رو چندبرابر کرده.

من جدیدترین و آخرین ویرایش کتاب رو خوندم، که جلدش با این متفاوته

قطعا توصیه می کنم، برای علاقه مندان به آموزش سخنرانی بی نظیره
البته که بنده با یک استاد گرانقدر این کتاب رو گذراندم که بانویی کم نظیر بودند.

فقط، یکی از پیش نیازهای مطالعهٔ این کتاب، آشنایی با منطق اسلامی است
به این علت که شیوهٔ سخنرانی اسلامی، کاملا منطبق بر منطق و استدلال صحیح است.
به همین جهت، برای کسی که زیاد با منطق آشنایی نداره، بعضی بخش ها سخت خواهد بود.
        

2